آزربايجان تاريخي-تاريخ آذربايجان

ملتى كه تاريخ خود را نداند محكوم به تكرار آن است

مقدمه اي بر چگونگي تشكيل امپراطوري ترك ماد

 

در بخش مربوط به مانن، مشاهده كرديم كه منابع آشوري، اورارتويي، بابلي و ايلامي اطلاعات جامعي را راجع به تعلقات تباري و زباني ساكنين ماننا-ماد تا اواخر قرن هفتم قبل از ميلاد را به ما ميدهند و طبق اين منابع، كه معتبرترين اسناد تاريخي بشمار ميروند، درسرزمين پر جمعيت و ثروتمند آذربايجان از حداقل 4 هزار ق . م. تا حوالي قرن 7 ق . م فقط اقوام التصاقي زبان ( ترك هاي باستان، اجداد تركهاي آذري امروزي) زندگي ميكردند و همانطور كه دربخش مربوط به ايشغوزها، اشاره شد، تنها مهاجرت جديد و ثبت شده در تاريخ، به سرزمين آذربايجان در اواخر قرن 7 ق.م نيز، مهاجرت اقوام ايشغوز بود، و طبق اسناد معتبر تاريخي كه در بخش مربوط به ايشغوزها ذكر شد، آنها نيز اقوامي ترك تبار بودند.

در بخش هاي قبلي ديديم كه در آذربايجان (ماننا - ماد مركزي، اورارتو ) تا قرن 6-7 ق . م هيچ اثري از اقوام ، "تات، تاجيك" ( كرد،فارس و..)، كه از اواخر قرن 19 با نام هندوايراني ( آريايي!) شناخته ميشوند؛ ديده نميشود، پس ادعاي كساني كه مادها را آريايي معرفي ميكنند كاملأ بي اساس و مغرضانه ميباشد. پروسه تشكيل امپراطوري "ماد" كار 10-20 ساله نبود، بلكه نتيجه حداقل 1000 سال تلاش و زحمت قوتتي ها، لولوبي ها، سابيرها، آذها و...بود.

در لوحه هاي آشوري به مبارزات سرسخت، شجاعانه و خستگي ناپذير مردم ماننا و ماد مركزي ( قوتتي ها، سابيرها، توروك ها و ديگر خلقهاي التصاقي زبان، بارها اشاره شده است. مردم آذربايجان نزديك به هزار سال در مقابل تجاوزات امپراطوري آشور، يعني قويترين و قدارترين قدرت آن زمان، ايستادگي و مقاومت كردند، هر چند كه بارها در جنگها باختند و موقتأ مجبور به پرداخت خراج شدند، ولي هيچوقت دولت آشور نتوانست آذربايجان را مثل بابل، ايلام، مصر، فلسطين و غيره زميمه خاك امپراطوري خود بكند.

حالا با توجه به اين حقايق مستند تاريخي، آيا منطق و عقل قبول ميكند كه تصور كنيم كه، اين مردم شجاع كه در مدت چند هزار سال در آن سرزمين زيسته، بارها دولتهاي مقتدري تاسيس كرده؛ با دادن دهها هزار قرباني از آن خاك دفاع كرده و مدنيت هاي درخشاني را در آنجا آفريده بودند؛ يكدفعه سرزمين خود را تحويل اقوام بدوي و نيمه وحشي آريايي خيالي تازه از راه رسيده، بدهند تا آنها در آنجا امپراطوري ( ماد )تشكيل بدهند؟ و خودشان هم يكدفعه از صحنه تاريخ ناپديد بشوند؟ آيا اين آريايي هاي خيالي از كجا بيك باره در آنجا پيدا شدند؟ چونكه تاريخ از آمدن آن موجودات خيالي خبري ندارد. آيا آريايي هاي نيمه وحشي هنگام ورود به آذربايجان با مقاومتي روبرو نشدند؟ اگر شدند؛ پس چرا هيچ سند آشوري، بابلي و ايلامي به آن اشاره نكرده است؟ اين در حالي است كه لوحه هاي آشوري، بابلي و ايلامي به كوچكترين حوادث آذربايجان در آن زمان دقيقأ اشاره كرده اند. پان فارس ها و اربابان آرياپرستشان از جواب دادن به اين سوالها و دهها سوال ديگر كاملا عاجز هستند، لذا در دروغ بافي هايشان هميشه سعي كرده اند آذربايجان را تا قبل از تشكيل امپراتوري ماد خالي از سكنه نشان بدهند.

آنهائي كه فقط بخاطر منافع سياسي خود، سعي ميكنند تا مادها را آريايي؟ نشان بدهند، تنها منبعي كه با آب و تاب بدان استناد ميكنند، نوشته اي از "هرودت" ميباشد، كه شش قبيله تشكيل دهنده امپراتوري ماد را بين ترتيب ذكر كرده است: بوس ـ بوساي، موغ، بودي، پارتاكئن، آريزانت و ستروخات. و ادعا ميكنند كه جهار قبيله آخري اسمهاي هندواروپايي ميباشند.

البته تاريخدانان ديگري ثابت ميكنند كه تمام اين اسامي، تركي قديم ميباشند. از جمله پروفسور ذهتابي در صفحات 528-531 در كتاب "تاريخ ديرين تركان ايران ، جلد 1" با استناد به "ديوان لغات الترك" ثابت ميكند كه هر شش تاي اين اسامي ، كلماتي از تركي قديم است كه در 1000 سال پيش محمود كاشغري در لغت نامه اش آورده است. البته "هرودت" هيچ اشاره اي به نژاد و زبان مادها نكرده است.

ضمنا در كتيبه ها و لوحه هاي آشوري، بابلي، ايلامي و اورارتويي، هم زمان با دوره تشكيل دولت ماد، هيچ نشانه اي از شش قبيله اي كه هرودت ذكر كرده، وجود ندارد. از آن گذشته، بر فرض محال، اگر هم آن اسامي ( شش قبيله هرودت )، اسامي تركي نبودند، حالا كساني كه با استناد به نوشته يك سطري "هرودت"، سعي در آريايي نشان دادن مادها ميكنند، پس چرا به دهها كتيبه و لوحه آشوري، بابلي، اورارتويي و ايلامي كه قدم به قدم پروسه تشكيل امپراطوري ماد را ميتوان در آنها ديد، و همچنين صدها اسامي قلعه ها، رهبران، كوهها، منطقه ها و غيره كه به تصديق همه زبانشناسان و تاريخ دانان، كاملا اسامي غير آريايي و مربوط به اقوام آلتايي ميباشند، بي توجه بوده و به آنها اصلا اشاره هم نميكنند؟

آقاي "ناصر پورپيرار" در جلد اول، كتاب "تاملي در تاريخ ايران " با آوردن قسمتهايي از نوشتجات "هرودت"، ثابت ميكند كه "هرودت" تاريخدان نبود، بلكه يك نقال بود و نوشته هاي او ارزش تاريخي ندارد. همچنين در نوشته هاي او كه براي اولين بار در 200 سال پيش پيدا شدند، دستكاري هاي زيادي صورت گرفته است بطوري كه در چاپ هاي مختلف، فرقهاي فاحشي در محتواي آن وجود دارد. امروزه در محافل علمي، اكثر نوشتجات هرودت را افسانه و قصه حساب ميكنند.

"هرودت ( 420-486 )" تقريبا 200 سال بعد از قيام سراسري ماد به رهبري " خيشتريتي" (سال 673 ق . م ) زندگي مي كرد، و نوشته هايش درباره تمدن هاي قبل از زمان خودش را، بر اساس افسانه هايي كه در زمان او رايج بود، نوشته است. اقوام پارس كه در افسانه بافي و وارونه نشان دادن حقايق استاد هستند، "شاهنامه نمونه آن است"، در آنزمان نيز براي محو تاريخ ماد، افسانه هاي زيادي در باره مادها ساخته بودند. "هرودت" در اين باره مينويسد كه در زمان او چهار افسانه كاملا مختلف در باره مادها رايج بود، و مينويسد كه "من هر چهارتا را شنيدم و يكي را كه به نظرم، به حقيقت نزديك مي نمود، انتخاب كرده و به قلم در آوردم". البته آن را هم كه "هرودت" انتخاب كرده و بدست ما رسيده است، افسانه اي بيش نيست.

"هرودت" در آن زمان هيچ اطلاعي از نوشتجات مستند لوحه هاي آشوري، بابلي و غيره كه اطلاعات دقيقي را راجع به حوادث ماد و ماننا به ما مي دهند، را نداشته است و نوشته هايش را فقط بر اساس افسانه هاي رايج در زمانش نوشته است، لذا براي شناخت امپراطوري ماد و هويت تباري اقوام تشكيل دهنده آن، تنها منابع مستند و قابل اطمينان، لوحه هاي آشوري، اورارتويي، بابلي و ايلامي همزمان ميباشد، و همه آنها تائيد ميكنند كه تشكيل دهندگان امپراتوري ماد همان قوتتي ها، لولوبي ها، ايشغوزها و ديگر اقوام آلتايي بومي سرزمين ماد ماننا را بودند.

سه نفر از شاهان آشوري، "تيقلت پيله سر سوم"، "سارگون دوم" و "سنخريب" در بين سالهاي 673-744 ق . م بارها به ماد مركزي (همدان، ساوه، زرند، سنقر، كاشان، غرب قم، قزوين و زنجان ) و ماننا لشكركشي كرده و با اردوي خود اقصي نقاط آنجا را گشتند و اسامي تك تك قلعه ه، شهره،روده، كوهه، قبايل، رهبران و سركردگان آنها را در كتيبه ها و سالنامه هايشان نام برده اند و در بين آنهمه اسامي ذكر شده هيچ اسم به اصطلاح آريائي ديده نميشود. و اين اسناد ثابت مي كنند كه، ساكنين ماننا - ماد فرزندان همان قوتتي-لولوبيه، سابير ه، هوري ه، توروك ها وديگر قبايل التصاقي زبان بودند كه از 4000 ق . م در كتيبه هاي سومري-اككدي نيز بارها به آنها اشاره شده بود و آنها بودند كه امپراطوري ماد را ايجاد كردند. و اگر به نقشه امروزي آذربايجان جنوبي هم نگاهي بكنيم، باز ميبينيم كه امروزه نيز اكثريت عمده ساكنين اين مناطق، تركها ميباشند، كه وارثين و فرزندان آن اقوام التصاقي زبان باستاني و ديگر اقوام التصاقي زبان (اوغوز ه، قبچاقها و ... ) كه بعدها به اين سرزمين آمدند، ميباشند. هند و ايرانيها ( كردها، فارسها ) ساكن در آذربايجان امروزي، در مدت يك صد سال اخير بدانجا آورده شده اند؛ براي مثال، كردهاي مكري كه اكثريت كردها در شهرهاي جنوبي استان آذربايجان غربي ( سويوخ بولاخ، بوكان، اشنويه، خانا، ساري داش) امروزي را تشكيل ميدهند، در زمان صفويان از سيستان بلوچستان كه مسكن آنها بود، به شمال عراق كوچانده شدند و در بين سالهاي 1900-1930 با اقدامات و سازماندهي انگليس و دولت دست نشانده ايران از عراق به آذربايجان آورده شدند. زبان آنها بيشترين شباهت را با زبان بلوچي دارد.