آزربايجان تاريخي-تاريخ آذربايجان

ملتى كه تاريخ خود را نداند محكوم به تكرار آن است

نگاهي به تاريخچه و پيدايش پ. ك. ك و پژاك (بخش اول) ــ اورمولو تايماز

تبريز سسي : مقدمه:

نيروهاي امپرياليست و در راس آن انگليس بدرستي ميدانستند كه تركيه بزرگ و قدرتمند اجازه عرض اندام به غرب را نخواهد داد .

 سال هاي جنگ دنياي غرب ( فرنگي ها ) با ترك هاي سلجوقي كه به جنگ هاي صليبي مشهور شد اين تفكر را در دنياي مسيحي نهادينه كرد كه بايستي ترك ها را از صحنه سياست دنيا حذف نمود . جنگ جهانگير اول زمينه و بهانه چنين آرزويي را محقق ساخت و به تجزيه دولت عثماني يعني بزرگترين امپراطوري جهان منتهي شد . قرارداد سور متضمن جدايي بالكان ، آدليا (قسمتي از ايتاليا)، كشورهاي شمال آفريقا ، شبه جزيره حجاز ، عراق و سوريه از تركيه شد . در اين معاهده استعماري كشوري كردي نيز پيش بيني شده بود . اما با ظهور آتا ترك و شروع جنگ بزرگ ميهني وطن پرستان ترك با شش كشور دنيا كه كشورهاي غالب جنگ و متحدين آنها بودند درگير و در نهايت آنادولي و تراكيا از لوث اشغالگران پاك و كشور نوين تركيه متولد شد . بدين ترتيب معاهده سور(sevr) ملغا و معاهده لوزان به دشمنان ملت ترك تحميل شد . در شرايط جديد آرزوي دولت كردي برباد رفت .  قيام عشاير كرد علوي در سال 1920 براي محقق ساختن چنين دولتي بود(غائله درسيم) . بعد از امپراطوري عثماني يعني از شروع جنگ جهاني اول غرب به منظور تثبيت سياست تجزيه طلبانه در خاورميانه مسئله جدايي طلبي اكراد را ترويج داد و احزاب و گروههاي متعدد كردي با گرايش و انديشه هاي خاصي شكل گرفتند و تركيه با موقعيت خاص استراتژي و در محدوده جغرافيايي خاورميانه براي ناتو اهميت خاصي داشت . لذا شوروي نيز براي آسيب پذير كردن خط مقدم ناتو ، جمعيت شرق و جنوب شرق تركيه را تحت عنوان نهضت هاي رهايي بخش سامان داد كه البته محروميتهاي فرهنگي و فقر اقتصادي نيز موجب گرايش گروههاي كردي به سوي مكتب ماركسيسم شد كه تمامي معضلات خود را ناشي از ترك ها مي دانستند . كردهاي معارض كه غالبا چپ گرا بوده و با حمايت شوروي سازماندهي مي شدند در جنگ سرد به عنوان اهرم فشار به نفع شوروي فعاليت مي كردند. 

شكل گيري پ.ك.ك در تركيه

تعدد ريشه هاي نارضايتي داخلي و خارجي در تركيه خصوصا كردستان تركيه موجب پيدايش گروههاي متعدد شبه نظامي و چريكي در اين منطقه شده بود كه بدون ترديد حزب كارگزاران كردستان (پ. ك. ك ) بعنوان افراطي ترين و موفق ترين جنبش كردي در دهه هاي اخير مبارزات كردستان تركيه ظاهر شده است .

در سال1970 تفكرات افراطي و انديشه هاي عبدالله اوجالان معروف به « آپو » به معني عمو شكل مي گيرد . آپو در دانشگاههاي تركيه بعنوان دانشجوي علوم سياسي به بحث و بررسي درباره اوضاع كردستان تركيه مي پردازد و با تلاش و رهبري وي گروه دانشجويي و شاخه جوانان انقلابي احزاب در تركيه شكل مي گيرد و نفرات آن گروه را اكثرا كرد زبان و بعضا ترك زبان و روشنفكران و دانشگاهيان تشكيل مي داد كه « حقي كارا» و « عبدالله اوجالان » هسته اصلي و مركزي آن گروه بودند . اين افراد جلسه اي در آنكارا تشكيل مي دادند كه به تجمع و گردهمايي « ديكمان » مشهور شد و به دو توافق دست يافت :

1-      بازگشت به ميهن

2-      شروع مبارزه ايدئولوژيكي و تنظيم و سازماندهي پس از بازگشت به كردستان.

گفتني است كه پس از مدتي با همت فارغ التحصيلان دانشكده علوم سياسي و به رهبري اوجالان گروهي با نام «انجمن تحصيل كردگان دموكرات وطن پرست آنكارا»  اعلام موجوديت مي كنند و در سال 1974 اين گروه نام خود را بر اساس ايدئولوژي كه انتخاب كرده بودند به « apousk» يعني پيروان آپو تغيير دادند .

در سال 1975 اين گروه به طور مخفي با تبليغات سياسي مردم را عليه دولت تحريك مي كردند و در سال 1977 تحت عنوان « مسير انقلاب كردستان» منشوري را منتشر كردند كه در همين سال دولت با خطرناك اعلام نمودن اين گروه به وسيله سازمان استخبارات و اطلاعات تركيه (MIT) سازمان ستاره سرخ را براي مقابله با اين گروه سركوب هرگونه آشوبي تشكيل دادند كه اين سازمان با نفوذ در داخل اعضا گروه رهبر و اداره كننده گروه يعني حقي كارا را به قتل رساندند كه پس از او هدايت آن به اوجالان واگذار شد . در 27 نوامبر 1987 در روستاي فيس كنگره اي تشكيل و حزب كارگران كردستان P.K.K رسما بنيانگذاري شد . اوجالان در اواخر سال 1979 به لبنان (دره بقاع )  رفته و در آنجا به آماده كردن مكان و محيط براي تعليم و آموزش افراد نيروهاي انقلابي جهت مبارزه پرداخت و تا پايان سال 1979 حدود صد نفر هه وال (يار و رفيق ) جذب و به لبنان فرستاد تا پايگاههاي فلسطيني زير نظر خود آموزش ببينند . در سال 1980 در اثر درگيري هاي متعدد بين چپ ها و راستگرايان و ناتواني دولت ضعيف حاكم ژنرال كنعان اورن با يك كودتا قدرت را در دست گرفته با اعمال وضعيت فوق العاده و حكومت نظامي همه گروهها و احزاب چپ گراي كرد سركوب شدند. عده اي فرار ، عده اي تبعيد و عده اي نيز زنداني شدند . در اين مدت كه سه سال  طول كشيد عده اي از افراد حزب پ.ك.ك تسليم نشدند و حتي به خارج هم  فرار نكردند از جمله آنها چهار (هه وال ( بودند كه دست در دست هم خود را به آتش كشيدند اما تسليم نشدند و يا اينكه عده اي در زندان دست به اعتصاب غذا زدند . در سال 1982 كنگره دوم پ. ك. ك در لبنان تشكيل شد و جنگ چريكي (گريلا ) تصويب گرديد ، آنها به كردستان بازگشتند و در سال 8-1983 عملا وارد فاز نظامي و جنگ مسلحانه شدند و با انجام عمليات هاي نظامي در استان هاي غازي آنتب ، سييرت و باتمان قيام مسلحانه را شدت بخشيدند كه ابته ارتش تركيه موفق شد با دستگيري و زنداني و اعدام تعداد زيادي از اعضاي حزب از جمله برخي از اعضاي كادر رهبري ، ضربات سختي بر آن وارد كند و در مقابل ، رهبري حزب براي ترميم جراحات وارده، بدنه حزب را گسترش داده و آن را تا حدود ده هزار نفر نيروي مسلح ارتقاء داد تا جائيكه در كنگره سوم در سال 1986 كه در لبنان تشكيل شد دستور تشكيل ارتش به اصطلاح آزادي بخش كردستان (ARGK) صادر گرديد . بعد از جنگ نفت در سال 1991 و شكست عراق و مطرح شدن كردستان آزاد در عراق توسط اتحاديه ميهني كردستان و بارزانيها ، انگيزه جدايي طلبان كرد در مناطق كردنشين چهار كشور عراق ، ايران ، سوريه و تركيه با چاپ و انتشار نقشه كردستان بزرگ فزوني يافت و حزب پ.ك.ك براي رسيدن به استقلال با انگيزه قوي تر اقدامات نظامي خود را قوت بخشيد و قسمتي از تجهيزات خود را از سوريه و ليبي و البته ايران كه به بازي دوجانبه دست زده بود تهيه نمود و به صورت گسترده به آموزش نيرو ها پرداخت و از سال 1371 با انجام دهها مورد عمليات كمين ، حمله به تاسيسات و مراكز نظاي و مين گذاري توانستند تلفات سنگيني بر نظاميان تركيه وارد نمايند . گفتني است طبق آماري كه روزنامه اطلاعات اخيرا منتشر كرده است پ.ك.ك بيش از 37 هزار نفر از مردم تركيه را كه بيشترشان غير نظامي بوده اند در درگيري هاي نظامي از بين برد . همچنين از طرفي پ .ك ك در كنار اقدامات مسلحانه خود با در اختيار داشتن يك شبكه تلويزيوني (روژ تي وي)از نظر فرهنگي و تبليغي و سياسي نيز فعاليت داشته و توانسته با نفوذ در بين مردم كرد و حتي شخصيت هاي سياسي و دولتي در منطقه كردستان ، هر وقت اراده نمايد مردم كرد را عليه حكومت بسيج نمايد و با انجام راهپيمايي، تظاهرات و اعتصاب در شهرهاي كردنشين از حاكميت امتياز اجباري بگيرد و فشار رواني بر حاكميت وارد سازد .

آشنايي با آپو و آپوئيسم :

آپو كيست ؟

آپو به معني عمو همان عبدالله اوجالان است كه در سال 1947 در روستاي ليجه متولد شده است . وي همواره از پدر خود با نفرت ياد مي كرد و به جهت داشتن روحيه پرخاشگري در مقابل خانواده خود طغيان نموده و و به دليل خشونت از روستايشان هم فرار كرد . آپو نظر موجود جامعه ي خود را به شدت نفي مي كرد و براي خود رسالت رهايي بخش قائل بود و خود را منادي نسل كرد مي دانست ، از عقايد ديني با نفرت ياد مي كرد و آنرا عامل عقب ماندگي مي دانست . اوجالان در سال آخر دبيرستان گرايشات كمونيستي پيدا مي كند و خود را يك كمونيست و همرديف لنين ، استالين و پائولوس معرفي نمود

آپوئيسم و مباني معرفتي :

آپوئيسم تنها راه كسب معرفت را حس بشري مي داند و در تحليل مباني معرفتي نوعي آزمون پذيري تجربي را مي پذيرد و وجود نظام غير مادي را نفي مي نمايد و مذهب را نوعي قيد وابستگي و عقايد مذهبي را حاصل تفكرات سنتي بشر و غير عقلاني مي داند و تمامي مظاهر معنوي انسان  را كاذب و غيرقابل قبول مي شمارد و دين به طور عام و اسلام به طور خاص را افيون جامعه ، عامل ايست تمدن ، مظهر عقب ماندگي ، عامل بردگي زن ، عامل نظام طبقاتي ، توجيه گر ظلم و اجحاف اجتماعي مي داند . آپو به نوعي به نژادپرستي فاشيستي اعتقاد دارد و مروج تفكر نژاد برتر مي باسد و مباني اخلاقي جامعه را حاصل نظام توتاليتر مي داند و مانند ماركسيسم به پيدايش تصادفي نظام هستي معتقد مي باشد آپوئيسم همچنين به تضاد پديده ها ، ديالكتيك ، رو بنا بودن دين ، دولت ، اخلاق خانوده ، اساسي بودن نقش اقتصاد ، تكامل تاريخ بر مبناي ماترياليسن معتقد مي باشد ، ولنگاري ليبراليسم را مي پذيرد و با الهام از ليبراليسم ، دموكراسي را مطرح و سودگرايي وحشيانه ليبراليسم را منطقي مي داند . آپوئيسم مليت را بهانه تمركز قدرت ، عامل تضاد ، سركوب كننده جريان هاي مردمي ، نفي كننده حقوق اقوام و نتيجه استعمار خارجي و استبداد داخلي عنوان مي كند .

آپو با توجه به علاقه اي كه به جنس زن دارد قيد اخلاقي زن را رد مي كند و حجاب و هر نوع پوشش زنان را نوعي اسارت مي داند و به اشتراك جنسيتي اعتقاد دارد و نظم خانواده را نوعي نظم استبدادي مي داند، نظم عشيرتي در كردستان را نيز عامل استبداد دانسته و تنها حركت آزادي بخش در كردستان را از حركت هاي خود مي داند و جنگ كرد با كرد را مجاز دانسته و مبارزه را تنها د رچارچوب ايده ي خود قبول دارد و نجات خاورميانه را در گرو نژاد خيالي كرد و برتري نژاد كرد مي داند .

آپوئيسم معتقد است قرابت و نزديكي خاصي بين برگزيدگان فرزندان بني اسرائيل و كرد وجود دارد و آن را نژاد برتر مي داند و براي كرد نقشي مانند يهود و ايدئولوژي صهيونيسم قائل مي باشد و تفكر آپوئيسم محصول فلسفه فكري مبتني بر بينش صهيونيسم است و معتقد است آنچه تا كنون ماموريت صهيونيسم بوده بايد به كرد واگذار شود و بايد گفت آپوئيسم و صهيونسم با تفكر موجود محصول نظام فكري توليد شده از دستگاههاي جاسوسي بين المللي مي باشد . 

نتيجه اينكه تفكر آپوئيستي با شاخه ها و جهت گيري ها و نگاه تحليلي خاص به تاريخ و جامعه فعلي و آينده ، ترسيم كننده واقعيتي تلخ در آينده خاورميانه است . بدين معني كه با توجه به قرابت نژادي و فكري كه با صهيونيسم و يهود دارد و ترسيم سرنوشت مشترك با قوم يهود و اعتقاد به برتري قوم كرد حتي نسبت به قوم يهود دارد نوعي نژاد پرستي پان كرديسم را دنبال مي كند كه ضمن نفي اصول ثابت و پايه دار نظام اجتماعي در سطح خاورميانه ، از جمله دين به طور عام و اسلام به طور خاص و شيعه بطور اخص ، ملت و غيرت ملي ، نفي نظام خانواده و ترويج نوعي بي بند و باري جنسي به نام دفاع از حقوق زن ، درصدد است با توجه به تحولات موجود خاورميانه از جمله حضور امريكا در منطقه خاورميانه و نگاه مثبت نسبت به اين حضور در كنار طرح خاورميانه جديد آمريكا و همساني نظام كنفدرال و فدراتيو آپوئيسم نوعي همساني و با دقت بيشتر نوعي انطباق عملي بين نظام پيشنهادي آمريكا و نظام پيشنهادي آپوئيسم به چشم مي خورد .

آپوئيسم و اديان :

براي آشنايي با شخصيت آپو كه با فريبكاري از مردم ديندار كرد براي اميال شخصي خود هزينه مي كند بخشهايي از كتاب او به نام “دفاع از يك خلق ” را براي نمونه ذكر مي كنيم:

اسلام راديكال و روي آوري مجدد به قالب اسلام نيز در مقابل بزرگترين حمله جهاني كاپيتاليسم غير از گرايشات و جنب و جوشهاي انتحاري ناشي از نا اميدي و درماندگي ، معناي ديگري ندارد

دو پيامبر اخير(محمد و عيسي ) زمينه پيدايش دولت فئودالي را فراهم كرده اند ” و ” سازشكاري طبقاتي عيسي در واقع يك انقلابي راديكال طبقاتي مي باشد ، در مسيحيت بويژه در مرحله دولتي شدن ، آريوسگرايي نماد مقاومت طبقاتي مستضعفان مي باشد . همان گرايش در اسلام و هنگام تبديل شدن مذهب سني به دولت جريان مي يابد” آيه ها و سنتهايي كه محمد در معناي (به خدا شرك نورزيد ، در كار خدا دخالت نكنيد ، خدا از همه ما حساب خواهد خواست اما به كسي حساب نمي دهد) بر زبان رانده ، آگاهانه يا ناآگانه موجب گشودن راه به روي سياست دولتهاي سلطنتي ، پادشاهي و امارتي قرون وسطي شده است . قرآن از اين منظر يك بيانيه (مانفست) دولت است ”

” اگر خاورميانه توسط تمدن اسلام به مقاومت بپردازد غير از سمبليك بودن كاري از پيش نخواهد برد . اسلاميت حداكثر توليد و بهره خود را در قرن ۱۲-۸ ارائه كرده است . پسماندهاي ان پوسته اي بيش نيست ”

شيوه هاي عمل پ. ك. ك در اوايل شكل گيري

1)      تدوين وابلاغ تمام مقررات حزبي بوسيله عبدالله اوجالان و عدم توان سرپيچي از دستورات رهبري از سوي اعضا

2)      تهديد به مرگ افرادي كه قصد خروج و يا انشعاب از حزب را داشتند .

3)   معرفي پ.ك.ك بعنوان تنها حزب حاكم مطلق سياسي در منطقه و پذيرا نبودن هيچگونه فعاليت حزب و يا سازمان هم عقيده در منطقه

4)      عدم اعتقاد به شيوه هاي مبارزات فرهنگي و مسالمت آميز

5)      شناسايي ، تهديد و قتل خبرنگاراني كه عليه پ.ك.ك مطلب مي نوشتند .

6)      متوسل شدن به خشونت جهت رسيدن به اهداف خود

7)      نفي روابط آزادانه اعضا حزب با عناصر مونث و تيرباران طرفين

8)      ممنوعيت و مجازات براي شرب خمر و مواد مخدر

9)      پارتيزاني و چريكي عمل كردن به عنوان تاكتيك حزب

10)   تلاش براي ضربه زدن به صنعت توريسم جهت متضرر كردن دولت تركيه



نگاهي به شكل گيري احزاب اپوزوسيون كرد

عليرضا غني زاده - تركيه امروزي بازمانده دولت امپراطوري اي بود كه چندين قرن بنام عثماني در قسمتي از آسيا و افريقا حكومت مي كرد و مناطوسيعي از حجاز تا شما افريقا چون مصر تا اروپا و كشورهايي چون بوسني و آلباني و ... تحت حكومت اين امپراطوري اداره مي شدند.

در اثر عوامل مختلفي چون رفتار سلاطين عثماني، تحريك جرياناتي قوي چون پان عربيسم با حمايت انگليس و جريان سازي فرقه هاي انحرافي از جمله فرقه وهابيت در شبه جزيره عربستان و تسلط بر اين منطقه و تخريب اماكن مقدس در مكه و مدينه نهايتا به علت ورود عثماني به جنگ جهاني اول و قرار گرفتن در جبهه آلمان و پيروزي متفقين و تجزيه مناطق عرب نشيناز اين امپراطوري و عقب نشيني سربازان عثماني و شكست آنها بعد از جنگ جهاني اول جمهوري تركيه با شكل امروزي بوجود آمد كه اكثريت جمعيت آن را ترك ها تشكيل مي دادند. بعد از تركها ، كردها با جمعيتي چند ميليوني در مناطق جنوب اين كشور حكومت ميكردند.

به دنبال روي كار آمدن مصطفي كمال معروف به ((آتاترك)) در تركيه به خاطر مخالفت هاي وي با نسبت هاي عثماني و پيروي از غرب و مبارزه با مظاهر اسلامي و اعلام تشكيل حكومت لائيك مبني بر جدايي دين از سياست، با توجه به اعتقادات عام مردم تركيه جه در مناطق ترك نشين و چه كردنشين مخالفتهايي بر عليه آتاترك بروز كرد كه از جمله مبارزات فردي به نام شيخ سعيد نوري معروف به بديع الزمان كه يك حركت فرهنگي را در راستاي دفاع از اصول و اعتقادات ديني بر عليه آتاترك به راه انداخت كه امروز نيز جريانات مختلف البته بيشتر با شكل طريقت ، ينام پيروي از راه و روش شيخ سعيد فعاليت دارند.

البته اين جماعت برداشتهاي متفاوتي از نظرات نوري داشته و در مناطقي از ديار بكر تركيه قيامي را بر عليه آتاترك به راه اندازند. ناسيوناليستهاي كرد حركت و قيام اينها را بعنوان يك قيام ناسيوناليستي تبليغ مي كردند در حاليكه اينها به خاطر دفاع از اصول اسلامي مبارزه خود را شروع كردند.

از آثار مكتوب به جا مانده ازشيخ و اظهاراتش نسبت به همسرش همه دال بر پايبندي اش به مسائل اسلامي است.

آتاترك بعد از چندي قيام شيخ سعيد نوري و شيخ سعيد پالو را سركوب مي كند و بعد از مرگ آتاترك ، اينو از اطرافيان وي و رهبر حزب حاكم كه تنها حزب مجاز به فعاليت بود، جانشين وي مي شود و ادامه دهنده سياستهاي آتاترك شده و حكومت جمهوري را كه قانون اساسي آن مبتني بر قدرت نظاميان بوده قوميت ترك را بعنوان قوم برتر معرفي ميكرد تدوين كرد.

بعد از گذشت دهه هاي اول شكل گيري جمهوري تركيه تعداد احزاب سياسي با گرايشي راستگرايانه يا چپگرايانه وارد ميدان مبارزه شدند اما در ميان خود دچار اختلافاتي نيز بودند .

در اين ميدان مبارزه رهبراني چون نجم الدين اربكان كه رهبري حزب راستگراي ملي سلامت با گرايشات مذهبي با هدف احياي روشهاي حكومت عثماني را بر عهده داشت و سليمان دميرل يك حزب راستگراي لائيك را بر عهده داشت حضور داشتند كه البته درون اين حزب عناصر وابسته به طريقت نقشبندي حضور داشتند، الب ارسلان رهبر حزب راستگرا با گرايشات ناسيوناليستي بود كه درون اين حزب گروههاي پان تركيسم قدرت يافته بود البته در اين بين نظاميان بازنشسته و برخي مذهبي هاي ناسيوناليست در اين حزب حضور داشتند. همچنين اين حزب درون نيروهاي مسلح و سرويسهاي اطلاعاتي تركيه MIT نفوذ زيادي داشت و بولند اجويت رهبري حزب چپگراي خلق را عهده دار بود كه البته متمايل به غرب بودند.


 احزاب كوچكي چون حزب كمونيست و يا احزاب كوچك ديگري كه در استانبول و شهرهاي بزرگ فعال بودند و تعدادي گروههاي كوچك در مناطق كردنشين.

در اواخر دهه هفتاد اختلاف بين احزاب راستگرا و چپ گرا زياد شد و تحت تاثير فضاي حاكم در مناطق جنوب شرق آسيا وآمريكاي لاتين حكومتهاي راديكال كه بيشتر رهبران آن را دانشجويان تشكيل مي دادند بصورت گروههاي منطقه اي شكل گرفتند و تشكيل اينها اينها در مناطق كردنشين و با جوانان كرد تحصيل كرده در دانشگاههاي استانبول وآنكارا زياد شد. از جمله اين احزاب و جريانات حزب كاوه، دركاوه، رزگاري،آن رزگاري،حزب دمكرات،كوموله و ... در جهت برخورد با مخالفين خود از سلاح نيز استفاده كردند.

تحولاتي در كشورهاي منطقه بوجود آمد كه خوشايند قدرتهاي غربي بويژه امريكا نبود.از آن جمله است پيروزي انقلاب اسلامي در ايران. اين تحولات موج اسلامخواهي را در ميان مردم تركيه كه سابقه زيادي در پپيروي از سنت هاي ديني داشت اثرات محسوسي بر جاي گذاشت و امريكا را از تاثيرات انقلاب اسلامي در اين كشور خوفناك مي كرد.از سويي كودتاهايي كه در كشورهاي اطراف بويژه در افغانستان در اثر اشغال اين كشور بروز مي داد و به تبع آن معادلات سياسي منطقه بر هم خورده بود. رويدادهايي از اين دست روحيه آزاديخواهانه مردم تركيه را نيز برمي انگيخت و همواره در انتظار يك ناجي به سر مي بردند. در چنين شرايطي ژنرال كنعان اورن فرمانده ارتش تركيه كه وابستگي شديدي به امريكا داشت به بهانه ايجاد نظم در جامعه در 12 آوريل 1980 دست به كودتاي نظامي زد. وي در جريان اين امر شمار زيادي از رهبران احزاب سياسي را دستگير و به زندان انداخت و فعاليت كليه احزاب و سازمانهاي سياسي را ممنوع اعلام كرد.اين رويه باعث وارد آمدن ضربات سنگيني بر پيكره گروههاي سياسي با عقايد ماركسيستي و كمونيستي شد كه فعاليت مسلحانه نيز داشتند.

بعد از كودتاي نظامي تركيه و سردمداري نظاميان فردي بنام «تورگوت اوزل» كه داراي گرايشات راستگرايانه از يك خانواده تاجر مذهبي بود، به نخست وزيري تركيه رسيد.

اوزال كه يك اقتصاددان بود با هدف ايجاد روابط اقتصادي با غرب و ورود به اتحاديه اروپا و از سويي ديگر با نگاهي به برقراري روابط تجاري با كشورهاي اسلامي ، خصوصا در موضوع جنگ ايران و عراق بيشترين بهره را برد و توانست از فرصت پيش آمده براي تقويت اقتصادي كشورش استفاده نمايد.

اوزال به تدريج به رهبران برخي احزاب اجازه فعاليت داد و چند حزب سياسي از جمله رفاه به رهبري نجم الدين اربكان، راه راست به رهبري سليمان دميرل، حزب ملي گرانه به رهبري الب ارسلان توركش با گرايشات ناسيوناليستي، حزب خلق به رهبري بلنت اجويت با گرايشات چپگرايانه در صحنه سياسي تركيه دوباره ظهور پيدا كردند.در همين ميان تعدادي از جوانان كرد كه سابقه فعاليت سياسي در احزاب كرد، قبل از كودتاي نظامي را داشتند، حزب كارگران كردستان با مرام ماركسيستي و لنينيستي و تجزيه مناطق كردنشين را به رهبري «عبداله اوجالان » تشكيل دادند.مركز فرماندهي اين حزب جنوب لبنان و فلسطين اشغالي بود كه از طريق ارتباط با مبارزين فلسطيني خصوصا احزاب و سازمانهاي چپ و كمونيستي فلسطيني به آموزش نيروهاي خود پرداخته و از سويي با سوء استفاده از تيرگي روابط تركيه ويونان و تركيه و سوريه، پايگاههايي را دراين كشورها ايجاد كردند. مقر اصلي عبداله اوجالان رهبري كارگران كردستان نيز دمشق بود.

مرام كمونيستي حزب پ.ك.ك باعث شده بود كه اتحاد جماهير شوروي نيز با نظر لطف و حمايت آميز به آنها بنگرد.اوجالان در كشورهاي اروپايي نيز داراي پايگاههايي بود از آن جمله بود آلمان، بلژيك، هلند و ... كه پذيراي تعداد زيادي از اتباع كرد كشور تركيه بودند و در آنجا به جذب نيرو و كمك هاي مالي اقدام مي كردند.

به خاطر بافت اجتماعي و مذهبي مناطق كردنشين تركيه، فعاليت سياسي براي اعضاي اين حزب مشكل بود، زيرا از نظر اجتماعي شكل زندگي اكراد تركيه عشايري بود كه با مرام كمونيستي پ.ك.ك منافات داشت. اعتقادات مذهبي كردهاي تركيه نيز باعث طرد تدريجي افكار و عقايد كارگران مي شد.

پ.ك.ك عمده فعاليتش در ابتدا در برخي مناطق استراتژيك تركيه از جمله ارتفاعات آرارات هم مرز با منطقه ارمنستان شوروي و استان حكاري در مرز عراق بود و به خاطر ناامني هاي مناطق شمالي عراق و روابط ويژه پ.ك.ك با احزاب كرد عراق از جمله حزب دمكرات به رهبري خانواده بارزاني(مسعود) و اتحاديه ميهني به رهبري جلال طالباني به شكلي اسلحه و مهمات خود را از طريق اين احزاب ، خصوصا اتحاديه ميهني كه گرايشات سوسياليستي داشت تامين مي كرد.

از سويي ديگر به خاطر فعاليت احزاب تجزيه طلب كرد در نوار مرزي ايران و تركيه درسالهاي اوليه انقلاب و حضور پايگاههاي حزب منحله دمكرات به رهبري عبدالرحمان قاسملو و حزب منحله كومله به رهبري عبداله مهتدي در مناطق مرزي شهرهاي اروميه و سلماس در غياب نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ، اعضاي پ.ك.ك به راحتي در نواحي كه عناصر دمكرات و كومله حضور داشتند تردد مي كردند و فعاليتهايي نيز در استان وان تركيه كه هم مرز با سلماس و اروميه ايران نيز بود انجام مي دادند.

اين فعاليتها باعث جذب تعدادي از جوانان كرد ايراني توسط پ.ك.ك شد.بعد از فروپاشي شوروي و ضربه خوردن احزاب و گروههاي كمونيستي جهان، حزب كارگران نيز تلاش كرد به شكلي به بازسازي مجدد خود بپردازد. از اينرو بيشتر به تحريك احساسات قومي و ناسيوناليستي پرداخته و سعي در كمرنگ كردن گرايشات ماركسيستي خود نمود. تعدادي از رهبران از جمله جميل باياك و عثمان اوجالان كه رهبري پيشمرگان پ.ك.ك در مناطق عملياتي را بر عهده داشتند براي تغيير وجهه و تحريك احساسات مذهبي مردم به نفع خود به بازسازي و سازماندهي مجدد پرداختند و با مسئوليت يكي از اعضاي اين حزب بنام ملاعبدالرحمان كه يكي از فرزندانش قبلا از پيشمرگان و مسئولان پ.ك.ك بوده و در درگيري با نظاميان تركيه كشته شده بود را براي اين منظور وارد صحنه كردند.

از سويي ديگر اين حزب روابط خود با رژيم بعثي عراق را نيز تقويت كرده و از چراغ سبز اين رژيم براي حضور در مناطق كردستان عراق برخوردار شد و توانست فعاليتهاي خود را از طريق اين مناطق به استانهاي حكاري، شيرناك و باتمان نيز بكشاند.

در همين اثنا حمله عراق به كويت و متعاقبا حمله امريكا به عراق و تشكيل منطقه حفاظت شده در مناطق كردستان عراق يك فرصت طلايي براي پ.ك.ك ايجاد كرد و اين حزب منطقه خاكورك ( واقع در مرز عراق و تركيه ) را به منطقه اصلي فعاليت خود تبديل كرد و در اين منطقه پايگاههاي آموزشي نيز ايجاد و امكانات آموزشي خود را از جنوب لبنان به اين منطقه متقل كرد چرا كه به دنبال آزادسازي جنوب لبنان از سوي نيروهاي مقاومت اسلامي و حضور ارتش لبنان در اين مناطق براي حضور پ.ك.ك محدوديت هايي ايجاد شده بود. در همين زمان حزب براي گسترش فعاليتهاي خود در داخل تركيه روشهاي ديگري در پيش گرفت.

در اين زمان به غير از دولت تركيه مقداري از مردم مناطق كردنشين اين كشور كه گرايشات مذهبي داشتنددر مقابل فعاليتهاي P.K.K ايستادگي مي كردند و اين حزب را در مناطق جنوب شرق تركيه به چالش كشيده بودند.و اين حزب از طريق تعدادي از هواداران خود جهت استفاده از ظرفيت هاي سياسي يك حزب كرد بصورت رسمي در مناطق كردنشين تركيه به نام «امك» تاسيس كرد و رهبران اين حزب توانستند با استفاده از احساسات قومي مردم در خيلي از شهرهاي كردنشين مسئوليت شهرداريها را بر عهده گرفته و اين مراكز را بصورت غير مستقيم به پايگاه PKK تبديل كنند. در تاسيس اين حزب تعدادي از نمايندگان پارلمان مناطق كردنشين نقش اساسي داشتند. يع دنبال تشديد فعاليتهاي نظامي و سياسي PKK دولت تركيه تصميم گرفت با تمام توان در جهت تضعيف قدرت رهبري حزب كه در سوريه حضور داشت وارد عمل شود. بهمين از سوريه خواست تا عبدالله اوجالان را تحويل مقامات امنيتي كشورش دهد. در راستاي همين سياستها نيروهاي نظامي تركيه در مرزهاي سوريه مستقر شدند. در كنار تهديدات جدي تركيه در داخل سوريه نيز شاهد برخي وقايع بوديم از جمله اينكه بيشترين روابط را در اين كشور با حزب كارگران ، رفعت اسد برادر حافظ اسد رئيس جمهور وقت سوريه بر عهده داشت كه از صحنه سياسي سوريه حذف شده بود. از طرفي ديگر حضور اوجالان و اين حزب در سوريه باعث ايجا روابط با كردهاي ناسيوناليستسوريه و ايجاد برخي مشكلات در اين مناطق گرديده بود كه چه بسا دولت سوريه نيز بي ميل نبود كه به شكلي رهبر PKK را از اين كشور اخراج نمايد.

نهايتا تهديدات تركيه كارساز شد و سوريه به اوجالان فشار وارد كرد كه خاك اين كشور را ترك نمايد.قرار گرفتن حزب كارگران در ليست احزاب و گروههاي تروريستي اتحاديه اروپا امكان رفتن اوجالان به كورهاي اروپايي وجود نداشت زيرا به خاطر روابط ويژه تركيه با كشورهاي اروپايي و آمريكا در صورت رفتن وي به آن كشورها مقامات اروپايي وي را به تركيه تحويل مي دادند.

گفته مي شود اوجالان براي ترك سوريه برخي كشورها از جملهروسيه، يونان،ارمنستان،... را بعنوان مقصر بعدي انتخاب كرده و ظاهرا بعد از خروج از سوريه مسافرت كوتاهي نيز به روسيه مي كند كه مقامات اين كشورحاضر به پذيرش او نمي شوند.

وي نهايتا به افريقا مي رود. از زمان خروج اوجالان از سوريه سازمان اطلاعات تركيه MIT با همكاري سازمان اطلاعات اسرائيل( موساد) كه روابط ويژه اي بين آنها برقرار بود با توافقات امنيتي دوجانبه اوجالان دستگير و به تركيه منتقل مي شود. به دنبال انتقال وي به تركيه به خاطر برخي منافع آمريكائيها كه ظاهرا در زمان حضور PKK در شمال عراق روابطي با اين گروه برقرار كرده بودند. اقدام به اعمال فشار مستقيم و غير مستقيم براي جلوگيري از اعدام اوجالان كرد. امريكا در اين راه اروپا را نيز با خود همراه كرد. تركيه نيز ناچار شد براي الحاق به اتحاديه اروپا اقدام به اصلاح قوانين قضايي نموده و مجازات اعدام را از قوانين خود حذف نمايد. نهايتا اوجالان از مرگ نجات يافت و هم اينك در يك جزيره دوران محكوميت حبس ابد خود را مي گذراند.

بعد از سقوط رژيم بعث صدام در عراق و تشكيل منطقه خودمختار در شمال اين كشور PKK همه امكاناتش را به شمال عراق منتقل و به شكلي مورد حمايت برخي احزاب كرد عراقي قرار گرفت.با استقرار و تقويت اين حزب در شمال عراق حملات نظامي بر ضد تركيه گسترش يافت. نظاميان توركيه با اسفاده از قراردادي كه قبلا با حكومت عراق منعقد كرده بودن در چندين نوبت با هدف ضربه زدن به نيروهاي PKK مناطق حضور آنها را از هوا و زمين مورد حمله قرار داد و با فشار احزاب كرد عراق PKK مجبور شدفعاليتهاي نظامي اش را كاهش دهدو به سازماندهي و آموزش نيروهاي خود بپردازد

در اين ايام در خصوص نحوه مبارزه بين برخي از رهبران PKK اختلاف ايجاد شده و عثمان اوجالان برادر عبدالله اوجالان كه بعد از بازداشت برادر از عناصر اصلي رهبري حزب بود به شكلي از اين حزب كناره گيري كند و همچنين تشكيل كميسيونهاي امنيتي مشترك بين ايران و تركيه به رياستمعاونين وزارتخانه هاي كشور هر دو دولت و تصميم جدي آنها جهت مقابله با تحركات گروههاي تروريستي در مرزهاي دو كشور باعث شد جمهوري اسلامي ايران با هر نوع تحركات PKK در مرزهاي مشترك بصورت جدي برخورد نمايد و اجازه ورود به آنها را به داخل خاك ايران ندهد و در اين رابطه بعضادرگيري هايي نيز بين نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران با عناصر وابسته به PKK در مرزهاي دو كشور رخ داده بود. و تعدادي از مرزبانان ايراني نيز شهيد شده بودند به دنبال برخوردهاي نظامي مرزبانان ايراني با عناصر اين حزب رهبران آن تلاش نمودند فشارهايي را نيز بر عليه ايران تحميل كنند. آنها به سازماندهي تعدادي از اكراد ايراني كه به اين حزب پيوستند بودند و برخي عناصر وابسته با گروهكهاي حزب منحله دمكرات و حزب منحجله كومله كه بصورت منفعل در داخل خاك عراق بودند شاخه ايراني PKK را بنام «پژاك» با فرماندهي فردي به نام احمدي راه اندازي كرده و اين عناصر را جهت انجام عمليات هاي ايذايي و جذب نيرو كمك هاي مالي به مناطق مرزي ايران اعزام نمايند كه البته پژاك همان PKK است با يك تابلوي ديگر و اين گروهك با نيروهاي امريكايي مستقر در عراق نيز تماس مي گرفت و امكاناتي نيز از طرف نيروهاي آمريكايي در اختيار آنها قرار مي گيرد و جهت انجام عمليات هاي تروريستي در داخل ايران مورد حمايت نيروهاي امريكايي ميباشند و از طريق شبكه هاي ماهواره اي وابسته به PKK مورد حمايت و پوشش خبري قرار مي گيرد


منبع:qaflansesi.mihanblog.com




پژاك دنبال چه ميگردد؟

چندسالي است كه در اخبار به اسم گروهي به نام پژاك برمي خوريم و گاها رجزخواني هايي هم در سايتها و وبلاگها منتشر مي شود براي من به عنوان يك آذربايجاني وبراي بسياري از هموطنانم اين سئوال مطرح مي شود كه پژاك اساسا به دنبال چه چيزي مي گردد؟


از سال 57 وبعد از آن مسايل ايران وملل ساكن درآن با توجه به ماهيت رژيم پهلوي كه سركوبگرانه بوده ودر راستاي اهداف شونيستي آريا پرستانه خود به مقابله با فرهنگهاي غير فارس مي پرداخت رنگ وبوي ديگري به خود گرفت. آذربايجانيها جهت خلاصي از چند دهه فشار واختناق به خصوص بعداز سرنگوني حكومت ملي در آذربايجان با نگرش مثبت به اسلام به پاخاستند وخواستار حكومتي شدند كه حقوق حقه انها را به رسميت بشناسد. سيرتحولات آذربايجان به خودي خود حين وبعد از انقلاب بحث مفصل وطولاني دارد ولي آنچه كه در اين مبحث به آن مي پردازيم پژاك مي باشد.

در ابتدا خيلي كوتاه به پ ك ك را معرفي كنيم پ ك ك گروهي است كه چند دهه است با شعارهاي مختلف و متنوع از انقلاب جهاني تا تجزيه كردستان تركيه مواضع متفاوتي گرفته است و بعد از چند دهه كه خون هزاران انسان را از نوزاد گرفته تا پيرمردها و پيرزنها ريخته ولي به اهداف خود نرسيد و مستاصل به خاك عراق گريختند در پي معادلات جهاني و مواضع آمريكا و غرب اين گروه تروريستي زايده اي به نام پژاك خلق كرد تا در ايران اقدام نمايد تا شايد بتواند علاه بر تامين منابع مالي خود از راه قاچاق مواد مخدر،مشروبات الكلي و… مبالغي هم بابت مزدوري دريافت نمايدو هم بتواند وجهه اي براي خود فراهم نمايد تا شايد بتواند از بار سنگين عنوان تروريستي خود خارج شود اما نكته جالبتر حوزه عملياتي اين گروه كه مدتها در استان آذربايجانغربي است مي باشد. اين استان از استانهايي است كه تركها و كردها در آن زندگي مي كنند. تركها كه در شهرهاي ماكو ،خوي ، سلماس ، اروميه ،نقده ، شاهيندژ،تكاب ،مياندوآب ساكن وكردها اكثر جمعيت ساكن در شهرهاي سردشت ،پيرانشهر،مهاباد ، اشنويه وبوكان را شامل مي شوند اما در نوار مرزي اين استان با تركيه چندين روستا كردنشين وجود دارند (توضيح اينكه اين كردها از شاخه شيكاك مي باشند كه لهجه وگويش متفاوتي با ديگر دارند )جمعيت چند هزار نفري را شامل مي شوندو همچنين در شهرستانهاي كردنشين هم روستاهاي ترك نشين متعددي وجود دارد همچنين بايد اضافه نمود در جريان در گيريهاي سال 57 بسياري از ساكنين ترك روستاها و شهرهاي كردنشين كه مورد تعرض تروريستهاي تحت عنوان حزب دمكرات قرار گرفتند مجبور به كوچ به شهرهاي ترك نشين شدندودربرخي نقاط مقاومتهاي خود جوش چون حماسه نقده در بهار 58 باعث اضمحلال و شكست خوردن نقشه هاي گروههاي تروريستي شد علي ايحال با اين توصيف مختصر كه مستندات آن در تاريخ معاصر موجود مي باشد شعارمجهول اين گروه(كردستان شرقي)و برخي موضع گيريهاي اين گروه زماني جالب مي شود كه بدانيمتعداد زيادي از اين اكراد به صورت مهاجر در برخي شهرهاي ترك نشين ساكن شده و به خاطر تابعيت ايراني شان اقدام به كار وابتياع زمين كرده وساكن شدند وهيچ مشكلي بين مهاجرين كرد وساكنان ترك پيش نمي امد ولي اقدامات پژاك پرده از نيات پليد اين گروه برمي دارد . حمله وآزار و تهديد ساكنان ترك روستاها ، حمله به تاسيسات و پاسگاههاي انتظامي در اين شهر ها جو اين مناطق را ملتهب و ساكنان اصلي را نسبت به مهاجران بدبين نمود.

پر واضح است گروه پژاك با اگاهي تمام اين اقدامات را انجام داد تا با ايجاد اختلاف وبدبيني باعث تحريك ساكنان نسبت به مهاجران كرد شده وشايد با اقداماتي باعث قتل ويا آوارگي مجدد اكراد مهاجرشده وبا شعار دفاع از مظلوموبا اسلحه هاي غارت شده، اين گروه مافيايي اقدام به قتل وغارت نمايد و دوباره خاطره جلوليق (قتل مسلمانان به دست ارامنه مسلح شده توسط روسها)دوباره زنده شود.

آري اين گروه باتركيب عجيب كه اكثر اعضاي ان اتباع سوريه وتركيه مي باشند بسيار تمايل دارند تا با سناريو يوگسلاوي جنگ داخلي راه بيندازند تا به نيات پليد واهداف جاه طلبانه خود برسندآري اين بيگانگان مي خواهند در اين جا عقده گشايي كنند وكمبودهاي خودرا اين جاجبران كنند نه تنها تركها حتي كردهاي ساكن شده هم در جهت رفاه و آزادي مايل به سكونت مسالمت اميز در اين مناطق هستند شايد برخي اقدام به شانتاژ نمايند واصولا ناراحت باشند ولي آنچه كه مسلم است آرامش باعث رونق اقتصادي ورفاه مردم خواهد بود واين گروه با اين ابزار خواهان ايجاد مشكلات وبروز مصائب براي تمام افراد مي باشد.ما تركها وهمسايگانكردنام خاطرات تلخي از جنگها ونا آرامي ها داريم ونمي خواهيم افرادي كه نمي شناسيم با به اصطلاح دلسوزي آتش فتنه را در اين جا روشن كنند چون انها به اينجا تعلق ندارند وهم ما وهم كردها همدرديم چون اسير شونيسم هستيم وبعضي تفاوتها نميتواند دست آويز عدهاي بيگانه باشد .اين گروه بايد در تركيه يا در سوريه دنبال حقوق خود باشد نه در اين كشور.

از ياد نبريم كه در سوريه حتي اكراد فاقد شناسنامه هستند ومجوز هيچ شغلي جز معلمي را ندارند در تركيه هم با توجه به جوي كه پ ك ك ايجادكرده عملا مشكلات فراواني را براي ماجراجويان به وجود اورده است نكته اول انتظار مي رود نيروهاي انتظامي ونظامي با قدرت و بدون هيچ گذشتي با اين گروه مافياي بيگانه كه در پشت شعارهاي عوامفريبانه مخفي شده برخورد نمايند.

مردم ساكن در استان آذربايجان غربي بايد با علم واگاهي در جهت خنثي كردن توطئه اين گروه بيگانه با عوامل اين گروه برخورد نمايند ودر راستاي استقرار امنيت و آرامش زدوده شدن چهره آذربايجان از لوث تروريستها با هم متحد وهمدل باشند