آزربايجان تاريخي-تاريخ آذربايجان

ملتى كه تاريخ خود را نداند محكوم به تكرار آن است

نگاهي به شكل گيري احزاب اپوزوسيون كرد

عليرضا غني زاده - تركيه امروزي بازمانده دولت امپراطوري اي بود كه چندين قرن بنام عثماني در قسمتي از آسيا و افريقا حكومت مي كرد و مناطوسيعي از حجاز تا شما افريقا چون مصر تا اروپا و كشورهايي چون بوسني و آلباني و ... تحت حكومت اين امپراطوري اداره مي شدند.

در اثر عوامل مختلفي چون رفتار سلاطين عثماني، تحريك جرياناتي قوي چون پان عربيسم با حمايت انگليس و جريان سازي فرقه هاي انحرافي از جمله فرقه وهابيت در شبه جزيره عربستان و تسلط بر اين منطقه و تخريب اماكن مقدس در مكه و مدينه نهايتا به علت ورود عثماني به جنگ جهاني اول و قرار گرفتن در جبهه آلمان و پيروزي متفقين و تجزيه مناطق عرب نشيناز اين امپراطوري و عقب نشيني سربازان عثماني و شكست آنها بعد از جنگ جهاني اول جمهوري تركيه با شكل امروزي بوجود آمد كه اكثريت جمعيت آن را ترك ها تشكيل مي دادند. بعد از تركها ، كردها با جمعيتي چند ميليوني در مناطق جنوب اين كشور حكومت ميكردند.

به دنبال روي كار آمدن مصطفي كمال معروف به ((آتاترك)) در تركيه به خاطر مخالفت هاي وي با نسبت هاي عثماني و پيروي از غرب و مبارزه با مظاهر اسلامي و اعلام تشكيل حكومت لائيك مبني بر جدايي دين از سياست، با توجه به اعتقادات عام مردم تركيه جه در مناطق ترك نشين و چه كردنشين مخالفتهايي بر عليه آتاترك بروز كرد كه از جمله مبارزات فردي به نام شيخ سعيد نوري معروف به بديع الزمان كه يك حركت فرهنگي را در راستاي دفاع از اصول و اعتقادات ديني بر عليه آتاترك به راه انداخت كه امروز نيز جريانات مختلف البته بيشتر با شكل طريقت ، ينام پيروي از راه و روش شيخ سعيد فعاليت دارند.

البته اين جماعت برداشتهاي متفاوتي از نظرات نوري داشته و در مناطقي از ديار بكر تركيه قيامي را بر عليه آتاترك به راه اندازند. ناسيوناليستهاي كرد حركت و قيام اينها را بعنوان يك قيام ناسيوناليستي تبليغ مي كردند در حاليكه اينها به خاطر دفاع از اصول اسلامي مبارزه خود را شروع كردند.

از آثار مكتوب به جا مانده ازشيخ و اظهاراتش نسبت به همسرش همه دال بر پايبندي اش به مسائل اسلامي است.

آتاترك بعد از چندي قيام شيخ سعيد نوري و شيخ سعيد پالو را سركوب مي كند و بعد از مرگ آتاترك ، اينو از اطرافيان وي و رهبر حزب حاكم كه تنها حزب مجاز به فعاليت بود، جانشين وي مي شود و ادامه دهنده سياستهاي آتاترك شده و حكومت جمهوري را كه قانون اساسي آن مبتني بر قدرت نظاميان بوده قوميت ترك را بعنوان قوم برتر معرفي ميكرد تدوين كرد.

بعد از گذشت دهه هاي اول شكل گيري جمهوري تركيه تعداد احزاب سياسي با گرايشي راستگرايانه يا چپگرايانه وارد ميدان مبارزه شدند اما در ميان خود دچار اختلافاتي نيز بودند .

در اين ميدان مبارزه رهبراني چون نجم الدين اربكان كه رهبري حزب راستگراي ملي سلامت با گرايشات مذهبي با هدف احياي روشهاي حكومت عثماني را بر عهده داشت و سليمان دميرل يك حزب راستگراي لائيك را بر عهده داشت حضور داشتند كه البته درون اين حزب عناصر وابسته به طريقت نقشبندي حضور داشتند، الب ارسلان رهبر حزب راستگرا با گرايشات ناسيوناليستي بود كه درون اين حزب گروههاي پان تركيسم قدرت يافته بود البته در اين بين نظاميان بازنشسته و برخي مذهبي هاي ناسيوناليست در اين حزب حضور داشتند. همچنين اين حزب درون نيروهاي مسلح و سرويسهاي اطلاعاتي تركيه MIT نفوذ زيادي داشت و بولند اجويت رهبري حزب چپگراي خلق را عهده دار بود كه البته متمايل به غرب بودند.


 احزاب كوچكي چون حزب كمونيست و يا احزاب كوچك ديگري كه در استانبول و شهرهاي بزرگ فعال بودند و تعدادي گروههاي كوچك در مناطق كردنشين.

در اواخر دهه هفتاد اختلاف بين احزاب راستگرا و چپ گرا زياد شد و تحت تاثير فضاي حاكم در مناطق جنوب شرق آسيا وآمريكاي لاتين حكومتهاي راديكال كه بيشتر رهبران آن را دانشجويان تشكيل مي دادند بصورت گروههاي منطقه اي شكل گرفتند و تشكيل اينها اينها در مناطق كردنشين و با جوانان كرد تحصيل كرده در دانشگاههاي استانبول وآنكارا زياد شد. از جمله اين احزاب و جريانات حزب كاوه، دركاوه، رزگاري،آن رزگاري،حزب دمكرات،كوموله و ... در جهت برخورد با مخالفين خود از سلاح نيز استفاده كردند.

تحولاتي در كشورهاي منطقه بوجود آمد كه خوشايند قدرتهاي غربي بويژه امريكا نبود.از آن جمله است پيروزي انقلاب اسلامي در ايران. اين تحولات موج اسلامخواهي را در ميان مردم تركيه كه سابقه زيادي در پپيروي از سنت هاي ديني داشت اثرات محسوسي بر جاي گذاشت و امريكا را از تاثيرات انقلاب اسلامي در اين كشور خوفناك مي كرد.از سويي كودتاهايي كه در كشورهاي اطراف بويژه در افغانستان در اثر اشغال اين كشور بروز مي داد و به تبع آن معادلات سياسي منطقه بر هم خورده بود. رويدادهايي از اين دست روحيه آزاديخواهانه مردم تركيه را نيز برمي انگيخت و همواره در انتظار يك ناجي به سر مي بردند. در چنين شرايطي ژنرال كنعان اورن فرمانده ارتش تركيه كه وابستگي شديدي به امريكا داشت به بهانه ايجاد نظم در جامعه در 12 آوريل 1980 دست به كودتاي نظامي زد. وي در جريان اين امر شمار زيادي از رهبران احزاب سياسي را دستگير و به زندان انداخت و فعاليت كليه احزاب و سازمانهاي سياسي را ممنوع اعلام كرد.اين رويه باعث وارد آمدن ضربات سنگيني بر پيكره گروههاي سياسي با عقايد ماركسيستي و كمونيستي شد كه فعاليت مسلحانه نيز داشتند.

بعد از كودتاي نظامي تركيه و سردمداري نظاميان فردي بنام «تورگوت اوزل» كه داراي گرايشات راستگرايانه از يك خانواده تاجر مذهبي بود، به نخست وزيري تركيه رسيد.

اوزال كه يك اقتصاددان بود با هدف ايجاد روابط اقتصادي با غرب و ورود به اتحاديه اروپا و از سويي ديگر با نگاهي به برقراري روابط تجاري با كشورهاي اسلامي ، خصوصا در موضوع جنگ ايران و عراق بيشترين بهره را برد و توانست از فرصت پيش آمده براي تقويت اقتصادي كشورش استفاده نمايد.

اوزال به تدريج به رهبران برخي احزاب اجازه فعاليت داد و چند حزب سياسي از جمله رفاه به رهبري نجم الدين اربكان، راه راست به رهبري سليمان دميرل، حزب ملي گرانه به رهبري الب ارسلان توركش با گرايشات ناسيوناليستي، حزب خلق به رهبري بلنت اجويت با گرايشات چپگرايانه در صحنه سياسي تركيه دوباره ظهور پيدا كردند.در همين ميان تعدادي از جوانان كرد كه سابقه فعاليت سياسي در احزاب كرد، قبل از كودتاي نظامي را داشتند، حزب كارگران كردستان با مرام ماركسيستي و لنينيستي و تجزيه مناطق كردنشين را به رهبري «عبداله اوجالان » تشكيل دادند.مركز فرماندهي اين حزب جنوب لبنان و فلسطين اشغالي بود كه از طريق ارتباط با مبارزين فلسطيني خصوصا احزاب و سازمانهاي چپ و كمونيستي فلسطيني به آموزش نيروهاي خود پرداخته و از سويي با سوء استفاده از تيرگي روابط تركيه ويونان و تركيه و سوريه، پايگاههايي را دراين كشورها ايجاد كردند. مقر اصلي عبداله اوجالان رهبري كارگران كردستان نيز دمشق بود.

مرام كمونيستي حزب پ.ك.ك باعث شده بود كه اتحاد جماهير شوروي نيز با نظر لطف و حمايت آميز به آنها بنگرد.اوجالان در كشورهاي اروپايي نيز داراي پايگاههايي بود از آن جمله بود آلمان، بلژيك، هلند و ... كه پذيراي تعداد زيادي از اتباع كرد كشور تركيه بودند و در آنجا به جذب نيرو و كمك هاي مالي اقدام مي كردند.

به خاطر بافت اجتماعي و مذهبي مناطق كردنشين تركيه، فعاليت سياسي براي اعضاي اين حزب مشكل بود، زيرا از نظر اجتماعي شكل زندگي اكراد تركيه عشايري بود كه با مرام كمونيستي پ.ك.ك منافات داشت. اعتقادات مذهبي كردهاي تركيه نيز باعث طرد تدريجي افكار و عقايد كارگران مي شد.

پ.ك.ك عمده فعاليتش در ابتدا در برخي مناطق استراتژيك تركيه از جمله ارتفاعات آرارات هم مرز با منطقه ارمنستان شوروي و استان حكاري در مرز عراق بود و به خاطر ناامني هاي مناطق شمالي عراق و روابط ويژه پ.ك.ك با احزاب كرد عراق از جمله حزب دمكرات به رهبري خانواده بارزاني(مسعود) و اتحاديه ميهني به رهبري جلال طالباني به شكلي اسلحه و مهمات خود را از طريق اين احزاب ، خصوصا اتحاديه ميهني كه گرايشات سوسياليستي داشت تامين مي كرد.

از سويي ديگر به خاطر فعاليت احزاب تجزيه طلب كرد در نوار مرزي ايران و تركيه درسالهاي اوليه انقلاب و حضور پايگاههاي حزب منحله دمكرات به رهبري عبدالرحمان قاسملو و حزب منحله كومله به رهبري عبداله مهتدي در مناطق مرزي شهرهاي اروميه و سلماس در غياب نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ، اعضاي پ.ك.ك به راحتي در نواحي كه عناصر دمكرات و كومله حضور داشتند تردد مي كردند و فعاليتهايي نيز در استان وان تركيه كه هم مرز با سلماس و اروميه ايران نيز بود انجام مي دادند.

اين فعاليتها باعث جذب تعدادي از جوانان كرد ايراني توسط پ.ك.ك شد.بعد از فروپاشي شوروي و ضربه خوردن احزاب و گروههاي كمونيستي جهان، حزب كارگران نيز تلاش كرد به شكلي به بازسازي مجدد خود بپردازد. از اينرو بيشتر به تحريك احساسات قومي و ناسيوناليستي پرداخته و سعي در كمرنگ كردن گرايشات ماركسيستي خود نمود. تعدادي از رهبران از جمله جميل باياك و عثمان اوجالان كه رهبري پيشمرگان پ.ك.ك در مناطق عملياتي را بر عهده داشتند براي تغيير وجهه و تحريك احساسات مذهبي مردم به نفع خود به بازسازي و سازماندهي مجدد پرداختند و با مسئوليت يكي از اعضاي اين حزب بنام ملاعبدالرحمان كه يكي از فرزندانش قبلا از پيشمرگان و مسئولان پ.ك.ك بوده و در درگيري با نظاميان تركيه كشته شده بود را براي اين منظور وارد صحنه كردند.

از سويي ديگر اين حزب روابط خود با رژيم بعثي عراق را نيز تقويت كرده و از چراغ سبز اين رژيم براي حضور در مناطق كردستان عراق برخوردار شد و توانست فعاليتهاي خود را از طريق اين مناطق به استانهاي حكاري، شيرناك و باتمان نيز بكشاند.

در همين اثنا حمله عراق به كويت و متعاقبا حمله امريكا به عراق و تشكيل منطقه حفاظت شده در مناطق كردستان عراق يك فرصت طلايي براي پ.ك.ك ايجاد كرد و اين حزب منطقه خاكورك ( واقع در مرز عراق و تركيه ) را به منطقه اصلي فعاليت خود تبديل كرد و در اين منطقه پايگاههاي آموزشي نيز ايجاد و امكانات آموزشي خود را از جنوب لبنان به اين منطقه متقل كرد چرا كه به دنبال آزادسازي جنوب لبنان از سوي نيروهاي مقاومت اسلامي و حضور ارتش لبنان در اين مناطق براي حضور پ.ك.ك محدوديت هايي ايجاد شده بود. در همين زمان حزب براي گسترش فعاليتهاي خود در داخل تركيه روشهاي ديگري در پيش گرفت.

در اين زمان به غير از دولت تركيه مقداري از مردم مناطق كردنشين اين كشور كه گرايشات مذهبي داشتنددر مقابل فعاليتهاي P.K.K ايستادگي مي كردند و اين حزب را در مناطق جنوب شرق تركيه به چالش كشيده بودند.و اين حزب از طريق تعدادي از هواداران خود جهت استفاده از ظرفيت هاي سياسي يك حزب كرد بصورت رسمي در مناطق كردنشين تركيه به نام «امك» تاسيس كرد و رهبران اين حزب توانستند با استفاده از احساسات قومي مردم در خيلي از شهرهاي كردنشين مسئوليت شهرداريها را بر عهده گرفته و اين مراكز را بصورت غير مستقيم به پايگاه PKK تبديل كنند. در تاسيس اين حزب تعدادي از نمايندگان پارلمان مناطق كردنشين نقش اساسي داشتند. يع دنبال تشديد فعاليتهاي نظامي و سياسي PKK دولت تركيه تصميم گرفت با تمام توان در جهت تضعيف قدرت رهبري حزب كه در سوريه حضور داشت وارد عمل شود. بهمين از سوريه خواست تا عبدالله اوجالان را تحويل مقامات امنيتي كشورش دهد. در راستاي همين سياستها نيروهاي نظامي تركيه در مرزهاي سوريه مستقر شدند. در كنار تهديدات جدي تركيه در داخل سوريه نيز شاهد برخي وقايع بوديم از جمله اينكه بيشترين روابط را در اين كشور با حزب كارگران ، رفعت اسد برادر حافظ اسد رئيس جمهور وقت سوريه بر عهده داشت كه از صحنه سياسي سوريه حذف شده بود. از طرفي ديگر حضور اوجالان و اين حزب در سوريه باعث ايجا روابط با كردهاي ناسيوناليستسوريه و ايجاد برخي مشكلات در اين مناطق گرديده بود كه چه بسا دولت سوريه نيز بي ميل نبود كه به شكلي رهبر PKK را از اين كشور اخراج نمايد.

نهايتا تهديدات تركيه كارساز شد و سوريه به اوجالان فشار وارد كرد كه خاك اين كشور را ترك نمايد.قرار گرفتن حزب كارگران در ليست احزاب و گروههاي تروريستي اتحاديه اروپا امكان رفتن اوجالان به كورهاي اروپايي وجود نداشت زيرا به خاطر روابط ويژه تركيه با كشورهاي اروپايي و آمريكا در صورت رفتن وي به آن كشورها مقامات اروپايي وي را به تركيه تحويل مي دادند.

گفته مي شود اوجالان براي ترك سوريه برخي كشورها از جملهروسيه، يونان،ارمنستان،... را بعنوان مقصر بعدي انتخاب كرده و ظاهرا بعد از خروج از سوريه مسافرت كوتاهي نيز به روسيه مي كند كه مقامات اين كشورحاضر به پذيرش او نمي شوند.

وي نهايتا به افريقا مي رود. از زمان خروج اوجالان از سوريه سازمان اطلاعات تركيه MIT با همكاري سازمان اطلاعات اسرائيل( موساد) كه روابط ويژه اي بين آنها برقرار بود با توافقات امنيتي دوجانبه اوجالان دستگير و به تركيه منتقل مي شود. به دنبال انتقال وي به تركيه به خاطر برخي منافع آمريكائيها كه ظاهرا در زمان حضور PKK در شمال عراق روابطي با اين گروه برقرار كرده بودند. اقدام به اعمال فشار مستقيم و غير مستقيم براي جلوگيري از اعدام اوجالان كرد. امريكا در اين راه اروپا را نيز با خود همراه كرد. تركيه نيز ناچار شد براي الحاق به اتحاديه اروپا اقدام به اصلاح قوانين قضايي نموده و مجازات اعدام را از قوانين خود حذف نمايد. نهايتا اوجالان از مرگ نجات يافت و هم اينك در يك جزيره دوران محكوميت حبس ابد خود را مي گذراند.

بعد از سقوط رژيم بعث صدام در عراق و تشكيل منطقه خودمختار در شمال اين كشور PKK همه امكاناتش را به شمال عراق منتقل و به شكلي مورد حمايت برخي احزاب كرد عراقي قرار گرفت.با استقرار و تقويت اين حزب در شمال عراق حملات نظامي بر ضد تركيه گسترش يافت. نظاميان توركيه با اسفاده از قراردادي كه قبلا با حكومت عراق منعقد كرده بودن در چندين نوبت با هدف ضربه زدن به نيروهاي PKK مناطق حضور آنها را از هوا و زمين مورد حمله قرار داد و با فشار احزاب كرد عراق PKK مجبور شدفعاليتهاي نظامي اش را كاهش دهدو به سازماندهي و آموزش نيروهاي خود بپردازد

در اين ايام در خصوص نحوه مبارزه بين برخي از رهبران PKK اختلاف ايجاد شده و عثمان اوجالان برادر عبدالله اوجالان كه بعد از بازداشت برادر از عناصر اصلي رهبري حزب بود به شكلي از اين حزب كناره گيري كند و همچنين تشكيل كميسيونهاي امنيتي مشترك بين ايران و تركيه به رياستمعاونين وزارتخانه هاي كشور هر دو دولت و تصميم جدي آنها جهت مقابله با تحركات گروههاي تروريستي در مرزهاي دو كشور باعث شد جمهوري اسلامي ايران با هر نوع تحركات PKK در مرزهاي مشترك بصورت جدي برخورد نمايد و اجازه ورود به آنها را به داخل خاك ايران ندهد و در اين رابطه بعضادرگيري هايي نيز بين نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران با عناصر وابسته به PKK در مرزهاي دو كشور رخ داده بود. و تعدادي از مرزبانان ايراني نيز شهيد شده بودند به دنبال برخوردهاي نظامي مرزبانان ايراني با عناصر اين حزب رهبران آن تلاش نمودند فشارهايي را نيز بر عليه ايران تحميل كنند. آنها به سازماندهي تعدادي از اكراد ايراني كه به اين حزب پيوستند بودند و برخي عناصر وابسته با گروهكهاي حزب منحله دمكرات و حزب منحجله كومله كه بصورت منفعل در داخل خاك عراق بودند شاخه ايراني PKK را بنام «پژاك» با فرماندهي فردي به نام احمدي راه اندازي كرده و اين عناصر را جهت انجام عمليات هاي ايذايي و جذب نيرو كمك هاي مالي به مناطق مرزي ايران اعزام نمايند كه البته پژاك همان PKK است با يك تابلوي ديگر و اين گروهك با نيروهاي امريكايي مستقر در عراق نيز تماس مي گرفت و امكاناتي نيز از طرف نيروهاي آمريكايي در اختيار آنها قرار مي گيرد و جهت انجام عمليات هاي تروريستي در داخل ايران مورد حمايت نيروهاي امريكايي ميباشند و از طريق شبكه هاي ماهواره اي وابسته به PKK مورد حمايت و پوشش خبري قرار مي گيرد


منبع:qaflansesi.mihanblog.com