آزربايجان تاريخي-تاريخ آذربايجان

ملتى كه تاريخ خود را نداند محكوم به تكرار آن است

تاكتيكهاي كردها و اشتباهات تركها

به روايت آيت الله ميرزا عبدالله مجتهدي.

 

بندهائي از كتاب "بحران آزربايجان- سالهاي ١٣٢٤-١٣٢٥ ش. خاطرات مرحوم آيت الله ميرزا عبدالله مجتهدي. به كوشش رسول جعفريان. موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران. تهران، چاپ ١٣٨١)

- خوي و اورميه و ديلمان كه كردها ادعا مي كنند جزو كردستان است، شهرهائي هستند كه اهالي آنجاها صد در صد ترك هستند.

- پيشه وري: تركيه (تركها) از قديم دشمن ما هستند.[ازبزگترين اشتباهات فكري ايشان بود]

- مداخله كردها و كارشكني هاي آنها به حدي رسيده است كه تقريبا جريان عادي حكومتي را متوقف نموده اند.

- كردها از آزربايجانيها بدگمان هستند. هميشه مي ترسند كه آزربايجان با حكومت طهران بر عليه كردها متحد بشود.

- اوضاع در نزديكيهاي مياندوآب و در قسمتهاي مجاور و اطراف براي دولت آزربايجان خوب نيست.

- مياندوآب بين ما و شما آلزاس بورن خواهد شد.

- كردها مالكيت را به تمام معناي كلمه محترم مي شناختند و در استفاده از اراضي مزروعي رضايت مالك را شرط مي دانستند

.....................................................................

اوضاع در نزديكيهاي مياندوآب و در قسمتهاي مجاور و اطراف براي دولت آزربايجان خوب نيست.

دوشنبه ٢٩ بهمن

.......................

از اوضاع حقيقي آزربايجان اطلاع صحيحي در دست نيست. كبيري وزير راه فعلا در تبريز نيست. گويا اوضاع در نزديكيهاي مياندوآب و در قسمتهاي مجاور و اطراف براي دولت آزربايجان خوب نيست. مي گويند غائله مهين لشكر كه خاتمه نيافته است، وزير راه را براي جلوگيري از حوادث مجبور نموده است كه در محل حاضر باشد.

 از چندي قبل كه مشهور نموده اند اورميه را كردها گرفته اند، اساسي ندارد. دو سه روز پيش حكومت ملي مبلغ معتد بهي با چند نفر فدائي به آنجا فرستاده است. گويا قسمتي از اطراف شهر در دست كردها باشد.

 دو سه روز است كه آقاي قاضي محمد به تبريز آمده است. قاضي محمد ليدر نهضت اخير كردهاي ساوجبلاغ است. برادرش صدر قاضي هم نماينده ساوجبلاغ در مجلس است. با آقاي قاضي و برادرش سابقه رفاقت دارم. تقريبا ده سال قبل در ساوجبلاغ با هم آشنا شديم. در گراند هوتل منزل نموده است. دكتر اخوي من با تلفون صحبت نموده و از قاضي وقت گرفت كه فردا ساعت نه بديدن ايشان برود. گويا آقاي قاضي در كوچه ها كه راه مي رود، عمامه بسر ندارد و يك جور كلاه مخصوص بسر مي گذارد. [ص ١٢٦]

.......................

مياندوآب بين ما و شما آلزاس بورن خواهد شد.

سه شنبه ٣٠ بهمن

.......................

راديو تركيه خبر داد كه اورميه را كردها اشغال نموده اند؛ ولي ظاهرا اين خبر انعكاس همان شهرت است كه در آزربايجان شايع است. شهر تا حال تحت اشغال كردها نيامده است. ادارات منحل نشده است غير از عدليه كه در اثر كمي نفوذ حكومت آزربايجان به شغل خود نتوانسته است ادامه بدهد و چند نفر از قضات مورد ضرب و توهين اشخاص واقع گرديده اند. [ص ١٢٧]

.......................

همان طور كه قرار بود، دكتر ساعت نه صبح به ديدن آقاي قاضي محمد كه در گراند هوتل منزل نموده است رفته بود. علاوه بر قاضي عموزاده اش و عده زيادي از اكراد آنجا بوده اند. عموزاده قاضي، محمد حسين خان پسر سيف القضات است كه از ساوجبلاغ براي نمايندگي در مجلس ملي آزربايجانان انتخاب شده بود. صحبتهاي متفرقه شده و قاضي به طور نيمه شوخي و نيمه جدي گفته است كه ما به كلي از ايران جدا شده ايم. دكتر پرسيده است كه مياندوآب به كدام طرف رسيده است؟ قاضي جواب گنگي داده است. دكتر به طور شوخي گفته است كه مياندوآب بين ما و شما آلزاس بورن (١) خواهد شد. روي هم رفته از صحبتهاي سياسي اجتناب مي شده است.

(١)- ناحيه اي در قسمت شرقي فرانسه، در سال ١٨٧١ به آلمان واگذار شد، پس از جنگ جهاني اول به فرانسه بازگشت. [ص ١٢٨]

.......................

خوي و اورميه و ديلمان را كه كردها ادعا مي كنند كه جزو كردستان است، شهرهائي هستند كه اهالي آنجاها صد در صد ترك هستند.
سه شنبه ٣ ارديبهشت

.......................

شايد از اينها جدي تر از نقطه نظر حكومت آزربايجان، مساله خوي باشد. گويا بعد از تخليه قشون روس از خوي عده اي از كردها وارد خوي شده اند و اظهار نموده اند كه خوي جزو كردستان است. و براي جلب قلوب اهالي اظهار داشته اند كه نظام اجباري و تقسيم اراضي موقوف است. اعيان و اشراف خوي مايل به كردها شده اند. فدايي ها هم خيلي هايشان به محلهاي خودشان مراجعت نموده فرماندار خوي به تبريز آمده است؛ اين اطلاعات را من شنيدم. نمي دانم چه حد با واقعيت وفق مي دهد، اما از آمدن فرماندار خوي به تبريز مطمئن هستم.

 واقعا مساله كردستان يك مساله بغرنجي نسبت به آزربايجان است. خوي و اورميه و ديلمان را كه كردها ادعا مي كنند كه جزو كردستان است، شهرهائي هستند كه اهالي آنجاها صد در صد ترك هستند. منتهي در چند فرسخي آنها چند تا دهات كردنشين واقع گرديده است كه آن قراي كردنشين هم نسبت به قراي ترك نشين كم و بي اهميت هستند. روي چه مبنائي كردها اين شهرها را ادعا مي كنند معلوم نيست، شايد ادعاي خود را روي اساسهاي تاريخي مبتني كرده اند.

 در هر صورت به نظر مي رسد كه براي رفع اشكال، متفكرين كرد چاره انديشيده اند؛ به اين ترتيب كه در معناي كرد توسعه قائل شده اند. مخصوصا در اورميه كه با وجود اينكه اداره امور رسما در دست ماموران حكومت ملي آزربايجان است، كردها نفوذ زيادي دارند. آنجا فرقه كرد تاسيس شده است كه هر كس مايل باشد نام خود را در جزو كردها ثبت مي كنند و عده زيادي از عجمها خود را كرد به ثبت رسانده اند. زارو آقا و عمر آقا ليدرهاي كردها در آن صفحات مي باشند. عمر آقا گويا رئيس امروزي دولت كرد است.

 مساله روابط كردستان با دولت آزربايجان هم تاريك است. معلوم نيست كه متحد هستند يا مخالف؛ گويا قدر جامعشان ضديت با دولت مركزي ايران است. آقاي قاضي محمد رئيس جمهوري كردستان فعلا در تبريز است. ظاهرا براي مذاكره در خصوص روابط دو مملكت آمده است. [صص ٢٤٠-٢٤١]

......................

پيشه وري: تركيه (تركها) از قديم دشمن ما هستند.[ ازبزگترين اشتباهات فكري ايشان بود]

جمعه ٧ ارديبهشت

.......................

در آخر نطق خود آقاي پيشه وري مطلب را به روابط آزربايجان و كرد كشيد. مبلغي در باره يگانگي دو ملت آزربايجان و كرد و همچنين در تعريف و تمجيد قاضي محمد پيشواي محبوب ملت كرد كه يكي از بزرگان و سرني هاي (كذا) عالم شرق است بيان نموده اظهار داشت كه آزربايجانها و كردها، سرحد عراق و تركيه را حفظ مي كنند و تركيه (زير تركيه نوشته شده است تركها) از قديم دشمن ما هستند. [ص ٢٤٦]

.......................

در خلال همه اين حادثه آشوريهاي اورميه طرفدار حكومت ملي و دمكراتها بوده اند، اما كردها طرفدار اهل شهر و شاگردان مدارس بوده اند.

 جمعه ١٧ خرداد

در شماره روز گذشته روزنامه آزربايجان شرحي راجع به مسافرت اخير آقاي پيشه وري و سه نفر ديگر از وزرا به اورميه نوشته شده بود كه چيز مهمي از آن استفاده نمي شد. با بيان عادي و مقدمه هائي كه از بس تكرار شده مبتذل گرديده است. در روزنامه، مسافرت رئيس حكومت ملي را و دستورهايي را كه براي عمران شهرهاي اورميه، خوي و سلماس داده است نوشته بود.

 از آن طرف مردم كه نوشته هاي روزنامه هاي تبريز را جدي تلقي نمي كنند، تفصيل قضايائي را كه باعث مسافرت آقاي پيشه وري گرديده است، و ابدا در آن شك و شبهه ندارند در هر جا كه چند نفرشان جمع مي شوند، صحبت مي نمايند. مجمل حكايت قضيه كه از چند نفر شنيدم تقريبا اين است كه در اورميه شب نامه هائي پراكنده مي شود. حتي روي ميز اداره ها هم از نسخه هاي شب نامه گذاشته شده بود. شاگردان مدارس مظنون نشر شب نامه مي شوند. به دستور هلال ناصري حاكم جديد اورميه كه مضمون شب نامه ها حمله مستقيم به شخص وي بوده است، چند نفر از شاگردان جلب و تحت تعقيب قرار مي گيرند و براي استنطاق توقيف مي شوند. اولياي اطفال كه غالبا از مهمترين شهر بوده اند، پيش حاكم براي خلاصي اطفال خود اقداماتي مي نمايند. ضمنا مي گويند كه ما شب نامه ها را ننوشته ايم؛ ولي با مندرجه در آن موافق هستيم. بالاخره كار به آنجا مي كشد كه شاگردان محبوس را به زور از محبس نظميه بيرون مي آورند. قبل از اين قضايا يا بعد از آن، خانه هاي اهل شهر را تفتيش مي كنند. از خانه يك نجار يك كفن پيدا مي شود كه در روي آن بعضي مطالب نوشته شده بود. در حق نجار و هم چنين در حق شاگردهاي مدارس بعض شكنجه ها اعمال مي شود. مي گويند به انگشتان آنها سيخ زده اند و اين مساله بيشتر بر انزجار مردم از حكومت ملي آزربايجان مي افزايد و بيم آن مي رود كه قضيه بيشتر كسب وخامت نمايد كه آقاي پيشه وري با همراهي سه وزير در محل حادثه حاضر مي شود.

 در خلال همه اين حادثه آشوريهاي اورميه طرفدار حكومت ملي و دمكراتها بوده اند، اما كردها طرفدار اهل شهر و شاگردان مدارس بوده اند. اگر في الواقع اين قضيه صحت داشته باشد كه با زور شاگردها را از محبس بيرون آورده اند، اين از دست مردم عادي شهر بدون مساعدت باطني بلكه ظاهري يك قوه ديگر كه ظاهرا همان كردها هستند نمي تواند باشد. در شرح تفصيلات مسافرت كه در روزنامه آزربايجان نوشته شده بود، دو نكته بود كه شايد مويد بعضي حكايت فوق و حدسيات راجعه به آن باشد. يكي آن بود كه نوشته شده بود كه چون امر تبليغات در اورميه ناقص بود آقاي پيشه وري دستور داد كه چندين بلندگو در خيابانها نصب بشود كه اخبار راديو را مردم بتوانند استعماع كنند. نكته ديگر اين بود كه نوشته شده بود كه آقاي پيشه وري در شهر اورميه ريش سفيدان و روحانيهاي آشوري را به حضور پذيرفته و با آنها در باره آسايش و فرهنگ ملت آشوري تبادل افكار نمود، از كردها اسمي برده نشده است.

هلال ناصري حاكم اورميه كه گويا وجود وي باعث عمده ظهور حوادث اخيره گرديده است يك نفر كتابفروش است كه كتابخانه اي به اسم كتابخانه هلال ناصري در تبريز دارد. تعيين مشاراليه به حكومت اورميه اسباب تعجب بلكه لبخند اهالي تبريز گرديد. گويا در اورميه هم با تحقير و استهزا تلقي گرديده است. بي لياقتي وي براي اداره حكومت يك شهر بزرگ مثل اورميه نه از جهت پستي شغل سابق وي است كه [شايد] عباسعلي پنبه اي كه پينه دوز پاره دوز بود، از همه حيث به آن شغل اليق از [هلال ناصري كتابفروش بود]. [صص ٢٧٩-٢٨٠]

 مداخله كردها و كارشكني هاي آنها به حدي رسيده است كه تقريبا جريان عادي حكومتي را متوقف نموده اند.
سه شنبه ٢٨ خرداد

...................

امروز ابوالقاسم مجتهدي كه رئيس عدليه خوي مي باشد وارد تبريز گرديد. مشاراليه كه چند سال است در عدليه خوي كار مي كند و از آن شهر وصلت نموده است اطلاعات موثقي از خوي و سلماس و آن طرفها مي تواند بدهد.

مهمترين قسمت اطلاعاتي كه راجع به اوضاع آن صفحات حاصل نمودم، در باره رفتار كردها با مامورين حكومت ملي و دمكراتها است. مداخله كردها و كارشكني هاي آنها به حدي رسيده است كه تقريبا جريان عادي حكومتي را متوقف نموده اند. كردها بيدق مخصوصي براي خودشان دارند و هر كس از اهالي آزربايجان غيركرد كه به اصطلاح محلي آنها را در مقابل كردها عجم مي گويند، داخل در حزب كردها مي گردد، در مقابل فشار و تحكمات دمكراتها و مامورين حكومت ملي مصون مي ماند. ضمنا در چند مورد با تقسيم ارضي هم به عنوان اينكه مخالف دين اسلام است مخالفت نموده اند. مالكين و صاحبان ثروت بالطبع طرفدار كردها شده اند و چند نفر از آنها داخل حزب كرد شده و بيدق كرد در ملك خودشان نصب نموده و با اين ترتيب از بلاي تقسيم اراضي خلاص شده اند.

 نماينده كردها اظهار داشته است كه تا ده سال مردم از ماليات معاف هستند. اين اعلام هم جمعي را كه ابتلاي مالياتي دارند، به طرف كردها جلب كرده است. اتفاق افتاده است كه يك نفر كه در تحت تعقيب اداره ماليات بوده است به مجرد اينكه كارت عضويت حزب كرد را تحصيل نموده است، از تعقيب ماليه كه به شدت مطالبه ماليات از وي مي كرد، خلاصي يافته است. كردها به امور قضائي هم مداخله مي نمايند. مخصوصا در امور راجع به روابط مالك و رعيت به نفع مالكين در قضايا فصل خصومت مي نمايند كه فقط اين موضوع تنها براي خيلي از اشكالات فتح باب مي كند. تعجب در اين است كه اين عمليات را كردها در خوي مي كنند كه عده معتنابهي در آن شهر ندارند و محل سكونت كردها تا خوي چهار پنج فرسخ فاصله دارد. و عجب تر از آن سكوت و تحمل طرف مقابل است كه با خشونت و سختگيريهائي كه در ساير قسمتهاي آزربايجان اعمال مي نمايد، منافي به نظر مي رسد. آيا از كردها مي ترسند يا نمي خواهند كه با داشتن اختلافات زياد با طهران سر به سر كردها بگذارند يا اينكه روسها كه هر دو دسته را روي كار آورده اند، براي نقشه غير معلومي كه در نظر دارند، جلو دمكراتهاي عجم را مي گيرند و نمي گذارند كه عجمها بر كردها مسلط باشند.

 در هر صورت و جهت، خواه اينها باشد يا غير اينها، اين اوضاع كه به هيچ وجه نسبت به آينده اطمينان بخش نيست، ممكن است كه قتل و غارت شديدي در آن قسمت در آزربايجان حاصل بشود و نتايج ناگوار و غيرمترقب بر آن بار بشود. مخصوصا اينكه مامورين حكومت ملي در اطراف تبريز و شهرهاي كوچك غالبا از اشخاص نالايق و كم تجربه انتخاب شده اند و نفوذ حزبي در انتخاب آنها دخيل بوده است و به جهت دور بودن از جلو چشم، مراقبت كامل هم از اعمال ايشان به عمل نمي آيد. [صص ٢٩٥-٢٩٦]

...................

كردها از آزربايجانيها بدگمان هستند. هميشه مي ترسند كه آزربايجان با حكومت طهران بر عليه كردها متحد بشود.

يكشنبه ٢٣ تير

.................

قاضي محمد كه مراجعتش از طهران و بي نتيجه ماندن مذاكرات وي با حكومت مركزي منتشر شد، حال در تبريز شايع شده است كه قاضي با پيشه وري ملاقات نموده است. روابط آينده كردها و دمكراتهاي آزربايجان كه هر دوشان بر عليه دولت مركزي ايران مظهر حمايت روسها هستند، موجب انديشه است. اگر گاهي به ذهن مي آيد كه هر چه محرك حكم بكند، متحركها هم همان را خواهند كرد، اما حرف در اين است كه قوه محركه چه قسم امر خواهد نمود. كردها خودشان از آزربايجانيها بدگمان هستند. هميشه مي ترسند كه آزربايجان با حكومت طهران بر عليه كردها متحد بشود.

 چند ماه قبل از عقد موافقت نامه قاضي محمد اتباع خود را ترسانيده و گفته بود كه آزربايجانيها و ساير ايرانيها اختلافات خودشان را در آخر كنار گذاشته و كردها را تنها خواهند گذاشت. نظر قاضي در اين پيش بيني به اتحاد مذهب ما بين آزربايجانيها و فارسها است كه اين اتحاد را با كردهاي سني مذهب ندارند.

باز شايعاتي در شهر داير شده است كه كردها خوي را تصرف نموده اند. خبر بسيار مبهم و راوي معيني ندارد. شايد منشا انتشار شايعات اخيره حادثه قتلي باشد كه چند روز قبل در ماكو اتفاق افتاده است. مقتول از اكراد است و كردها عجمها را متهم به قتل مي نمايند. ابوالقاسم مجتهدي شخصا براي تحقيقات به ماكو رفته است.

 آقاي رفيعي نظام الدوله به فرمانداري اورميه منصوب گرديده است. ليدرهاي دموكرات از سو اداره هلال ناصري فرماندار سابق شاكي مي باشند و اميدوارند كه آقاي رفيعي در سايه حسن تدبير و تجربه خود بتواند غلط كاريهاي هلال ناصري را اصلاح نمايد. شايد يكي از علل عدم پيشرفت حكومت هلال ناصري در اورميه نفوذ كردها و مداخله آنها در كار حكومت بوده است. [صص ٣٢٤-٣٢٥]

....................

كردها مالكيت را به تمام معناي كلمه محترم مي شناختند و در استفاده از اراضي مزروعي رضايت مالك را شرط مي دانستند
شنبه ٢٩ تير

....................

امروز يكي از آقازادگان خوي وارد تبريز شده و از اوضاع خوي كه در ابتلاها در بعضي ها با ساير نقاط آزربايجان شريك و در بعضي ديگر منفرد مي باشد شمه اي بيان كرد. در آنجا هم مساله بهره در راس مسائل مهمه قرار گرفته است و خبر اقدامات مالكين در تبريز و احتمال تعديل قانون به مالكين خوي هم رسيده و توليد اميدواري در آنجا كرده است.

 باز هم هما آقازاده (آقا سيد حسن مرجعي) اطلاع داد كه نفوذ حزب كرد در خوي خيلي ضعيف شده و بعضي تشكيلات كه آنها در خوي داشتند و به واسطه آنها در امور حكومتي مداخله مي نمودند، تقريبا منحل شده است. پولي كه به عنوان شير و خورشيد سرخ از واردين به خوي ماخوذ مي داشتند، حالا ديگر گرفتن آن موقوف گرديده است.

 اين عقب نشيني كردها به هر علت باشد، بر خلاف صرفه آني طبقه مالكين است؛ چون كه كردها مالكيت را به تمام معناي كلمه محترم مي شناختند و در استفاده از اراضي مزروعي رضايت مالك را شرط دانسته و لزوم تاديه بهره به طرز قديم را لازم مي شمردند. حالا كه كردها از مداخله ممنوع شده اند، زارعها در اداي حقوق مالكانه تمكين نمي كنند. [ص ٣٣٧]

 

قاراباغدا يول وئريلن سهولري باتي (غربي) آذربايجاندا تكرار ائتمك اولماز - صمد نيكنام