جنايات ارامنه در آذربايجان ايران ( ۲)
دوشنبه 19 اردیبهشت 1390
ـ حمايت روسها از ارامنه :
تفنگچيان ارمني از يمين و يسار ما دو جرگه همي آمدند چون در ميان باغات كه سر راه ما بود رسيديم در آن بين يك مرتبه ارامنه بر ما شليك كرده و جماعت را مانند برگ بيد بر زمين بر زير همديگر بريختند.
ميگفت چند فقره تفنگها را فشنگ كرده مجدداً احتياطا شليك كردند چند آنكه دوازده تير گلوله بر بدن من رسيده بود و تمام استخوان ساق را خرد خرد كرده بودند. پس ارمنيها هورايي كشيده برفتند وضع رفتار بي رحمانة ارامنه و روسها با جماعت مسلمانان.
باري پس از آنكه قشون روس كه در ايران به صاخلوي آورده بودند بناي نافرماني بالشويكي گذاشته از رشت و قزوين و زنجان و اردبيل و سلطان آباد كرمانشاه و غير اينها متصل خبر ميرسيد كه بازارها را غارت كرده و ميسوزانند تا آنگاه كه نوبت به خوي برسيد و جمعي از همان شورشيان به جانب خوي [139ب] بيامدند .
قريب بيست روز قبل از وقوع قضية، برادُن نام قونسول روس به حاجي نظم السلطنة افشاركه در آن تاريخ حكومت خوي را داشت در محفل حضور حقير از [طريق] كاتب و منشي خودشان محرمانه پيغام داده بودند، كه من در عالم دوستي و صداقت خيلي محرمانه به شما اطلاع ميدهم، آگاه باشيد كه يك بولق جديد قوشون چند روزه به خوي خواهند آمد.
آنها بالشويك هستند و دكاكين را غارت كرده و خواهند سوخت، شما به اهالي اخبار بدهيد به قدرالمقدور اشياء و دكاكين را يا به خانهها و يا به كاروانسراها تحويل بدهند و خيلي مختصر كالا در دكاكين اشيايي بگذراند تا تمامي اموال ايشان تاراج نرود.
آقاي حكمران همان شبانه به وكلاي اصناف و تجار اخبار بدادند. بعضي به همين اخبار عمل كرده، اكثراً مال را به خانهها كشيده ولي برخي با همه اين تفصيل بدبختانه از تاخير افتادن اين قضيه جسارت پيدا كرده، محض طمع، [جنسها را ] مجدداً از خانهها و كاروانسراها كشيده به دكان ميبرند همانا حق خواسته بود كه بر آنها خسارتي وارد آيد.
در بيستم شهر صفر شب اربعين، اولاً روسها در بازار چند تير گلوله انداخته و به اين بهانه به چهار سو و بازار سراسر قراول گماشته، صاحبان دكاكين را نيز از بازار راسته بيرون مينمايند.
مردم به خيال اينكه به راستي به جهت محافظت راسته بازار قراولها گماشتهاند در كمال اطمينان دكانها را بسته به منازل خود ميآيند. آن گاه از اول شب قفلهاي دكاكين را يك به يك شكسته آنچه را كه ممكن داشتند از پول نقد و اموال نفيسه از فاسونيا ومادام وماهوت و غيره توپ كشيده، و در بغل ميبردند و آنچه را كه نميبردند در ميان چهار سو ميريخته، ميگفتند: برادران بياييد ببريد .
بر اين هم اكتفا نكرده بنزين را كه جوهر نفت است با آلت مخصوص به هر طرف بازار پاشيده بعد از آن يك گلوله به جايي ميزدند از همانجا آتش ميگرفت. و در اين موقع انقلابات و فتنه روسيه، قشون بالشويك بر سر بادكوبه هجوم كرده و بعد از جنگ و جوشي برمسلمانان آن صفحه مستولي شده، چندين هزار مسلمانان را بر خاك هلاك ريختند و بعد از آنها جماعت ارامنه نيز استيلا يافته و كردند آنچه را كه در تاريخها نشان داده نشده است.
شخصي ايراني در همان فتنه در بادكوبه بوده و پاي شكسته و پريشان حال خود را به خوي برسانيد. وي حكايت ميكرد: كه ما قريب سيصدنفر ايراني در كاروانسرايي منزل داشتيم كه جمع كثيري از ارامنه بر سر وقت ما ريخته و ما را لخت كرده، هر چه داشتيم از پول و ساعت و اسباب، همه را گرفته پس ما را به نظميه در آوردند و بعد از استنطاق، رخت و پَخت ما را هم از ما گرفته و از نظميه بيرون آورده، گفتند حالا شما بايد به قوتئيهاي{؟} كه نزديك دريا منزلگاه داشتند برويد تا از آنجا بليت آزادي به شما داده و مرخص بنمايند.
ما به خيال اينكه حقيقتا در قوتئيه به ما بليط آزادي خواهند داد رو به آنجا شب همي رفتيم وليكن حقيقتاً روسها در روي زمين آتش ظلم و فساد را مبتدي شدند كه در هيچ تاريخي نشان داده نشده و تا هزار سال از خاطرها محو و فراموش نخواهد شد.
بالجمله چون روسها بعد از خلع نيكالاي كه امپراتور روسيه بود و مشروطه شدن دولت لشكر خود را كه در ممالك ايران داشتند مراجعت دادند و در حين مراجعت به خاك خودشان محض شيطنت و ايقاع فساد آنچه را كه ميتوانستند از اسلحه وتوپخانه و مهمات عسكريه همه را به ارمنيها بفروختند.
زيرا كه اگر ميخواستند ببرند در سرحد جلفا ارامنه ايروان و نخجوان اسلحه را از دست صالدات گرفته ضبط ميكردند از اين جهت هر قدر كه ميتوانستند به ارامنه ايران فروخته وپولش را گرفته، غنيمت ميدانستند.
از آن طرف هم آمريكاييها نيز از پول دادن واعانت كردن در حق ايشان فروگذاري و مضايقه نميكردند.
اسلحه روسها و پول آمريكاييها سبب طغيان و سركشي جماعت ارامنه گرديد. از اين طرف هم دولت ايران اولاً بواسطة انقلابات مشروطيت و وقوع جنگها به كلي از قورخانه و اسلحه خانه خالي گرديده، و ثانياً نفوذ روسها در ايران و پولتيكهاي ايشان به كلي دولت را از پاي انداخته بجز اسم بلا رسمي چيزي از آثار و علائم استقلال دولت باقي نمانده بود.
معلوم است دولتي كه شش سال در تحت نفوذ و فشار چنان دشمن قوي پنجه عمر بكند ضعف حالش به چه درجه خواهد رسيد.
علاوه بر اين كه خود داخله ايران در انقلابات مشروطه و استبداد قبل از آمدن روس، قريب هفت سال بود كه اهل ايران اتصالاً به پيكره همديگر زده ومهمات دولتي رامصرف مي نمودند و بعد از آمدن روسها هم آنچه را در تبريز از توپهاي اتريشي به دستشان آمد همه را پر از سرب آب شده، كرده و از كار انداخته بودند و هكذا در خوي و اروميه قمقلاص توپها را درآورد و توپ را سقط كرده بودند. اين بود كه ارامنه مشغول تشكيلات عسكريه گرديده و اكثر صاحب منصبان ايشان هم صاحب منصبان روس بودند.
صالداتهاي روس كه در ايران بودند كم كم بناي فساد كاري ميگذاشتند چندان كه در ميان بازار بزرگ خوي صالدات نانجيب عيال صاحب منصب را در بغل كشيده و هر چند خواست از دست آن نانجيب رها شود ممكن نشد. چندان كه در ميان ملاء عام زن را بي عصمت نموده و پردة ناموسش را درميان هزاران نفر رهگذر آشكارا بدريد.( يعنبي جلوي چشم مردم به زن فردي صاحب منصب تجاوز كرد)