آزربايجان تاريخي-تاريخ آذربايجان

ملتى كه تاريخ خود را نداند محكوم به تكرار آن است

تپه باستاني حسنلو

نحوه كشف جام
وقتي شهر مورد حمله قرار ميگيرد اهالي غافلگير ميشوند. سه نفر از آنها به اتاقي ميروند كه جام طلاي مورد بحث در آن قرار داشته است و آنرا كه ميراث قوم آنها بوده است را برميدارند تا از دست مهاجمان رهايي دهند. در همين لحظه شهر در آتش گرفتار ميشود و سقف چوبي اتاق جام آتش گرفته و بر سر اين سه نفر فرو ميريزد و آن سه را به همان حالتي كه بودند مدفون ميكند.تا اينكه در روز 29 مرداد ماه سال1337 كارگران حفاري در طي كاوش سه سرباز مانايي را با لباس رزم ،كلاه خود مسي ومسلح از زير خاكستروخاك بيرون ميكشند و پس از حدود 2833 سال جام طلا را از دست مرد سوخته شده جدا ميكنند. جام به ارتفاع 25سانت و قطر دهانه6سانت و به وزن950گرم از طلاي خالص است و توسط قلم زني روي آن نقشهايي شكل گرفته است كه باورهاي مذهبي و آييني قوم ماننايي را روايت ميكند

1-بيان تصويري جام با تولد كودكي آغاز ميشود.كودك بين مادر خود و يك روحاني دست به دست ميشود.كودك داراي استخوان بندي درشتي است و روحاني وسيله برنده اي در دست دارد.به نظر ميرسد روحاني با شكافتن پهلوي مادر او را به دنيا آورده است.تعبير ديگر اين صحنه عمل ختنه است ولي شواهدي دال بر انجام عمل ختنه در هزاره اول قبل از ميلاد در بين قوم ماننا و مادها در دست نيست.اقوام زرتشتي و ودائي سوابقي از اين دست ندارند.تنها مصريان ،يهوديان ،برخي اقوام سامي و اعراب كه با هم رابطه تجاري فرهنگي داشتند ختنه ميكردند و در ضمن بايد گفت شرط پذيرش اسلام در آسياي ميانه انجام عمل ختنه بود

2-پشت سر صحنه تولد ،صحنه مرگ و شكنجه ديوي ديده ميشود.اين كشتار توسط پهلوان عظيم الجثه اي انجام ميشود كه زوبيني در دست راست دارد و در دست چپ قبضه كماني را گرفته است و به نشانه قدرت سر كمان را بر پاي خود گذاشته است.اين حالت نگه داشتن كمان سند معتبري از نشان دادن قدرت است و مادها نيز از آن تبعيت ميكردند. مانند اين تصوير را در قزقاپان كردستان عراق داريم. در گور دخمه مشهور مادي نيز اين حالت نگه داشتن كمان ديده ميشود. در مقبره شاهان هخامنشي و ديواره بيستون نيز مشاهده ميشود
موجودي كه دشمن زنان تازه فارغ و نوزادان است در اين صحنه به صورت ديو آدم نشان داده شده است. نامي از اين ديو در متون زرتشتي آمده است -ديو آل- كه نوزادان را مي بلعدو ناقل حصبه و تب ولرز است

3-چند قمه را در كنار مادر ميتوان ديد كه مستقيما با باورهاي ايران باستان رابطه دارد.آنها با وسيله نوك تيز اجنه و شياطيني كه به زن فارغ شده در شب ششم حمله ميكنند و نوزادان را اذيت ميكنند را فراري ميدهند. ايرانيان باستان به قنداق نوزاد نيز سوزني وصل
ميكردند. اين سنت هنوز هم به چشم ميخورد

4-در كنار آنها پدر نوزاد نذورات خود را به معبدي هديه ميدهد كه نشان از ايمان و اعتقاد مذهبي است. او در گيسوان خود سنجاقي فرو برده است. نماد معبد به صورت ميزي نشان داده شده است كه پايه هايش سم گاو است. صندلي روحاني نيز به همين شكل است.اين نمادها نشانه هايي از دام دار بودن اين قوم است.در آثار بدست آمده از لايه 4حسنلو ونيز ميادين ديگر باستاني آثاري اينگونه بسيار ديده شده است
در گوشه ديگري حيواني درنده آماده حمله به نوزاد است كه در كمال زيبايي حكاكي شده است

5-در صحنه مركزي جام راكبي قدرتمند سوار بر شير غول پيكر در حال تاخت است.در دست راست گرز و در دست چپ آينه دارد.به نشانه حمايت از خداي خورشيد آفتاب را بر خود انعكاس ميدهد.در كپل شير نيز نماد خورشيد - سواستيكا- ديده ميشود. شير نماد خورشيد در زمين است.گردونه خورشيد اولين بار در 6000سال قبل ميان شاخ بزهاي كوهي استيليزه شوش بوسيله سفالگران تصوير شده است.پس از آن در سفالهاي باكون نزديك تخت جمشيد و نقاط ديگر باستاني ديده شده است. در آغاز هزاره اول ق م در جام كلاردشت دقيقا بر كپل شير و در قوري معروف مارليك نيز حك شده است. حمله شير بر گاو در تخت جمشيد نيز نشانه حمله خورشيد بر ماه است.اين علامت را شرق شناسان آلماني به عنوان صليب شكسته نازي برگزيده اند

6-عقاب يا قوچ الهه باروري است.در معبد سرخدم لرستان الهه باروري در سر پهن سنجاقهاي سر ، به وفور ديده ميشود. اينها نذورات زنان نازايي بوده است كه به معبد مي آوردند.اين سنجاقها نقش قوچ گل انار و ماهي دارند.در اينجا الهه اي به نشانه باروري و نمادين زمين زراعي و شخم خورده اي را با دستهاي خود نمايش ميدهد. قوچ هم در كنار او نشانه باروري است

7-صحنه اصلي اسطوره مانايي در جام حسنلو نبرد هيولايي با پيكر آدم ، تنه صخره و دمي از مار با سرهاي سه گانه ، با پهلواني كه سپرهاي آهنين در دو دست خود دارد مي باشد.در يشت44،43،19 داستاني آمده است كه ديوي با همين هيبت زمين را فرا ميگيرد.در صورتي كه هر جاي بدن او زخم شود حيوانات متعفن بيرون ميزنند.اپيدهاك سه پوزه شش چشم با بدني پر از چلپاسه و كژدم و نيروي اهريمني و زشت در مقابله با فريدون در شاهنامه به يادگار مانده است

8-در صحنه بالايي جام خداي ماه سوار بر ارابه اي كه دو گاو نر آنها را مي كشند به پهلوان در حال جنگ كمك ميكند.به فرمان خداي ماه آب باران از او نازل ميشود و از دهان گاوسيلابي ميريزد كه صخره هيولا را بشكند.تيشتر نازل كننده باران تحت فرمان خداي ماه كه جزر و مد را از او ميدانند و بدون قرباني كردن نميتواند كار كند است

9-در كنار او دو نفر براي او قرباني مي اورند تا او بتواند باران ببارد

10-خداي ماه در جرگه دو خداي خورشيد و زمين است.صحنه بالايي جام نشان از اين سه خداي در حال حركت دارد كه هر يك بر ارابه اي نشسته اند