آزربايجان تاريخي-تاريخ آذربايجان

ملتى كه تاريخ خود را نداند محكوم به تكرار آن است

اورارتوها

 

منابع آشوري نشانگر آن است كه نطفه دولت اورارتو در ابتدا در اوايل سده ي 12 قبل از ميلاد در مناطق شرقي كوه آغري ( آرارات)٬ در اطراف درياچه گويچه ( سئوان ) در ارمنستان كنوني بسته شد. اين دولت به همت قبايل اورارت شكل گرفته و بعدها با اتحاد اقوام هوري و سايبر دولت مقتدر اورارتو تشكيل شد. پايتخت آنها در ابتدا شهر آرزاسكون بود ولي بعدها ساردوي اول آن را به شهر هوري و آرمن نشين توشپا در كنار درياچه وان انتقال داد.

مرزهاي جغرافيايي اورارتو شامل مناطق اطراف درياچه گويچه٬ شرق آناطولي و مناطق هوري ها در غرب درياچه اورميه بود. اورارتو ها همچنين در اوج قدرتشان دهه هاي طولاني مناطق تبريز٬ مرند٬ خوي٬ سراب و محال قاراداغ را نيز تحت سلطه خود داشتند. ( پروفسور ذهتابي٬تاريخ ديرين تركان ايران ص 100)

به عقيده برخي از تاريخدانان بنيانگذاران اوليه دولت اورارتو ٬ اورارت ها٬ از قبايل قفقازي بودند ولي به مرور زمان با گسترش مرزهاي جغرافيايي آن دولت٬ بخش عمده جمعيت آن را قبايل ترك تبار تشكيل مي دادند كه بعدها به مقام هاي شاهي نيز رسيدند٬ و وجود كلمات زياد تركي در آثار باقي مانده از آنها را ناشي از آن ميدانند. ولي اكثريت تاريخدانان ريشه بنيانگذاران دولت اورارتو را از هوري ها ( ازاجداد تركان ) ميدانند كه در 2500 ق . م از نواحي غربي درياچه اورميه به اطراف گويچه گول كوچ كرده بودند. تاريخدانان التصاقي زبان بودن اورارتو ها را تاييد كرده و آنها را خويشاوند با ماننا ها ميدانند. كتيبه هاي فراوان باقي مانده از آنها با قطعيت، نوع زبان اورارتو ها را روشن كرده است.

آشوريان آنها را اورارتويي بي آنيلي ‌Bi anili مي ناميده اند و پسوند لي در آخر كلمه در شناخت منسوبيت تباري آنها مهم ميباشد.
"هرودت" از اورارتو ها به اسم آلارودي Alarudi نام برده و مينويسد: در حدود 800 سال قبل از زمان او در نتيجه حملات و فشارهاي آشوريان آلارودي ها و هوري ها با هم متحد شده و دولت آلارودي را به پايتختي توشپا در ساحل درياچه وان تشكيل دادند. اورارتو ها خود را بي آنلي ميناميدند و آشوريان نيز آنها را با همان اسم ميشناختند. ( پروفسور ذهتابي٬تاريخ ديرين تركان ايران ص 100 )

تاريخ كل سرزمين آذربايجان از دربند تا همدان و از قزوين و ساوه تا ارزنجان تا اوايل سلسله قاجار به صورت فدرالي سنتي ( خاناتي ) اداره ميشد و اين ريشه در هزاره هاي قبل از ميلاد داشت.

قاجارها ( آقا محمد خان و فتعلي شاه ) با خشونت زياد سيستم خاناتي را، در نهايت با سركوبي محمد قلي خان افشار در اورميه٬ در آذربايجان جنوبي از بين بردند ولي در آذربايجان شمالي تا اشغال نهايي آنجا توسط روسها آن سيستم ادامه داشت. در آن زمان نيز علاوه بر اورارتو ها دهها دولت كوچك و بزرگ، با ارتباط با هم يا مستقل از هم٬ از جمله ماننا، ماد مركزي و غيره در آذربايجان وجود داشتند و اغلب اشتراكات فرهنگي٬ قومي و زباني تنها نقاط اشتراك آنها بود ولي از نظر سياسي مستقل از هم بودند. چون اين دولت ها در آن زمان ضعيف بودند همواره مورد هجوم اورارتو ها و آشوريان واقع مي شدند و اوراتو ها بيش از يك قرن بر قسمتهايي از خاك ماننا حاكم بودند.

كتيبه هاي زيادي از اورارتو ها در آذربايجان و شرق آناطولي پيدا شده است و در آذربايجان تا حال 8 لوحه از آنها پيدا شده است. اگر در آذربايجان كه پر از قلعه و تپه هاي باستاني است، كاوشگري هاي علمي آنجام گيرد٬ مطمئنا آثار بيشتري از اورارتو ها٬ ماننا و ماد پيدا خواهد شد. در اينجا به چند تا از كتيبه هاي اورارتويي پيدا شده در آذربايجان اشاره مي شود.

يك تيم باستانشناسي آلماني در سال 1910 در منطقه بسطام ٬ بين راه مرند و قاراضياالدين يك كتيبه سنگي كه از طرف "روسائ دوم" شاه اورارتو در سال 685 ق . م نويسانده شده بود را پيدا كردند. اين كتيبه به ساختن معبد خالدي ( قالدي )٬ خداي بزرگ اورارتو ها در آنجا توسط "روسائ دوم" اشاره ميكند. يك هيئت آلماني ديگر در سالهاي 1969-1971 ميلادي موفق به كشف چهار قلعه اورارتويي در همان منطقه شدند.
لوحه اورارتويي معروف به لوحه سقين ديل كه در روستاي سقين ديل در نزديكي ورزقان در منطقه قاراداغ پيدا شده است٬ مربوط به "ساردوي دوم" ( 733-750 ق . م ) ميباشد. در اين كتيبه، وي از فتح ديار پولو آدي pulo adi و شهر ليب لي اوني Libli uni خبر ميدهد. دو ستون سنگي نيز از منطقه بين اشنويه -رواندوز پيدا شده است و آنها به دو زبان آشوري و اورارتويي نوشته شده اند. اين دو كتيبه از ايشپوييني ( 810-825 ) ميباشند و در موزه اورميه نگه داري ميشوند. لوحه هاي نيز در حوالي سراب٬ بين اورميه - اوشنويه٬ در روستاي داش تپه٬ ۱۹ كيلومتري قوشاچاي ( مياندواب ) پيدا شده است. ( دكتر ر. رئيس نيا٬آذربايجان در سير تاريخ ص 184 )

در سال 1374 شمسي يك مجسمه اورارتويي مربوط به 1100 ق . م در شهر بابل (شمال ايران) از قاچاقچيان گرفته شد. (روزنامه اطلاعات 25 تير 1374 )

در زمان پادشاهي مئنوا ( 788-810 ق . م ) لشكريان «اورارتو» با گذشتن از رود ارس منطقه نخجوان را به تصرف خود درآوردند. «مئنوا» براي حفظ نواحي تسخير شده، در ساحل راست شمالي رود ارس نزديك قصبه‌اي كه اكنون به نام تركي «داش‌ بورون» معروف است مركز اداري تأسيس كرد، و آن را «مئنوآهينيلي» Menua Ahinli ناميد. در اين جا نيز پسوند تركي لي مشاهده ميشود.

كتيبه معروف نشتبان كه در نزديكي روستايي به همان اسم در نزديكي سراب پيدا شده٬ از آرقيشتي دوم ( 685-713 ق . م ) بوده و مضمون قسمتي از متن آن كتيبه چنين است: ...٬به قوه و اراده خالدي ٬من ... سرزمين ها را فتح كردم ... ٬ من به ساحل رودخانه مونا رسيده و از آنجا بر گشتم٬ من سرزمين هاي قيردو٬ قيتوهاني و توايشدو را فتح كرده و خراج گذار خود گردانيدم ( دكتر ر. رئيس نيا٬ص 177 ). توجه شود كه اين اسامي عين تركي امروزي به پسوند هاي تركي دو - تو ختم ميشوند.

آرقيشتي نيز اسمي كاملا تركي هست٬ متشكل از آر+ قيشتي. آر يا ار بمعني دلير و جوانمرد٬ لقبي است كه در طول اعصار از طرف تركها به رهبران سرشناس و قهرمانان خود داده شده است٬ آلپ ارسلان( ار+سلان ) و آلپ آرتونقا ( افراسياب) نمونه هايي از ان هستند.

كلمه قيشتي مشتق از مصدر قيشتيرماخ به معني پراكنده كردن٬ دور راندن دشمن يا حيوان خطرناك ميباشد. آرقيشتي به معني دليرمرد دشمن پراكن٬ قهرماني كه دشمن را دور ميكند٬ ميباشد.

در سال 1971 در منطقه رازليق، در 12 كيلومتري شمال سراب، كتيبه اي كنده شده بر كوه زاغان توسط تيم باستانشناسي آلماني پيدا شد. آرقيشتي دوم آن كتيبه را به مناسبت فتح آن منطقه بر آن كوه كنده بود٬ او همچنين از ساختن قلعه آرقيشتي ايردو ( اردو ) در آنجا خبر ميدهد.
كلمه ايردو يا اردو در زبان تركي به معني قشون يا ارتش ميباشد و كتيبه به ساختن قلعه اي ( پادگان٬ پايگاه ) نظامي براي ارتش آرقيشتي در آن منطقه اشاره ميكند.

از همسايگان مهم اورارتوها در حوالي سده 8 ق . م ماننا در شرق و جنوب شرق٬ آشوريان در جنوب٬ تركهاي كيمئر ( بعدها لوديه) در غرب بودند.

اسامي شاهان مهم اورارتو:

آرمه ( دوران شاهي 844-880 ق . م )٬ ساردوي اول ( 828-844 ق . م )، ايش پوييني ( 810-825 ق . م )٬ آرقيشتي اول ( 753-785 ق . م )٬ ساردوي دوم ( 733-753 ق . م )٬ روساي اول (713-735 ق . م )٬ آرقيشتي دوم ( 685-713 ق . م )٬ روساي دوم( 645-685 ق . م )٬ روساي سوم( 585-610 ق . م ).

در زمان روساي دوم ( 645-685 ق . م ) قبايل هندو اروپايي فريژي از سمت بالكان وارد آناطولي شده و از تركان كيمئر سخت شكست خوردند و شاخه اي از آنها به اسم ٬هاي Hay ٬( كه بعد ها به ارمني معروف شدند ) به سمت شرقي آناطولي حركت كرده شروع به جنگ با اوراتو ها٬ كه درگير جنگ با تركان ايشغوز در شرق و شمالشرق بودند٬ كردند. قبايل تازه رسيده هاي Hay با وحشيت و بي رحمي تمام به قتل عام مردم ساكن اطراف درياچه وان كرده و آنجا ها را تصرف كردند. از ازمنه قديم قبايل تركي آرمان Arman در اطراف درياچه وان زندگي ميكردند و آن مناطق در آن زمان در تركيب مرزهاي جغرافي اورارتو قرار داشت. چون Hay ها آن مناطق را گرفته و در آنجا ساكن شدند٬ به اسم اهالي سابق آن مناطق، يعني آرمان ها٬ خطاب شدند و به مرور زمان به ارمن = ارمني معروف شدند. ( پروفسور آغاسي اوغلي٬ دوقوز بيتك٬ ج 1 )

پان فارسها كه از طرفداران پر و پا قرص ارمني ها ميباشند٬ به خونريزي و وحشيت ارمني ها و قتل و عامي كه در شرق اورارتو كردند٬ اعتراف مي كنند ( مراجعه شود به ؛ تاريخ مردم اورارتو؛ ص 34 ٬ و . ج . مشكور ).

در اينجا لازم است كه اشاره اي هم به كوه آغري (آرارات)٬ كه بي مناسبت با موضوع نيست ٬ بكنيم. آين كوه از ازمنه ديرين از طرف اقوام مختلف ترك آغري داغي ناميده ميشد و اقوام ديگر آنرا ماسيس مي ناميدند. ارمني ها كه به غلط و عمد٬ براي مشروعيت دادن به ادعاهاي بي اساس ارضي خود٬ تا اواسط قرن بيستم تلاش مي كردند كه خود را به اورارتو ها منسوب كنند و اسم آن دولت باستاني را بر كوه آغري گذاشتند تا بدان وسيله نام خود را ابدي كنند. ولي تحقيقات علمي ثابت كرد كه نه تنها هيچ ارتباط زباني ٬ تباري و فرهنگي بين ارمني ها و اورارتو وجود ندارد بلكه ارمني ها بدترين دشمن آنها و عامل قتل و عام اورارتوها در حوالي 600 ق . م بودند لذا امروزه با وجود اينكه ارمني ها ديگر خود را به اورارتوها منسوب نمي كنند ولي از اسم آرارات هنوز هم به عنوان يك سمبل استفاده ميكنند.

اعتماد السلطنه شهيرترين باستانشناس ايراني در 150 سال قبل در كتاب٬ تطبيق الغات جغرافيايي٬ از قول كيپرت جغرافي شناس قديم مينويسد: آرارات اسم قديمي آن منطقه بود و بعد ها ارمني ها كوه ماسيس را كه در آن منطقه قرار گرفته و از طرف تركان قديم آغري ناميده ميشد ٬ آرارات ناميدند و اين نام گذاري بدون تحقيق و مدرك بوده است و آن فقط اسم ملت توراني اورارت بوده كه در آن مناطق ساكن بودند.
بعد از روساي سوم اسمي از اورارتو ها در منابع تاريخي برده نمي شود و به گمان عده اي ٬ در حوالي 584 ق . م قبل از بسته شدن معاهده دوستي بين ماد و لوديه٬ يا همزمان با آن٬ دولت اورارتو از بين رفته و سرزمين آنها ضميمه دولت ماد شده بود. Hay ها ( ارمني هاي كنوني ) براي اولين بار در 200 ق . م موفق به تشكيت دولت در سرزمين هاي غربي اورارتوي سابق شدند.

مصه صير ( موساسير ) دومين شهر بزرگ اورارتو ها بود و در غرب درياچه اورميه٬ در خاك عراق كنوني قرار داشت. آن شهر مركز فرهنگي و ديني اورارتو بود و عبادتگاه بزرگ خالدي ٫ هالدي = در تركي باستان به معني بهشت، در آنجا قرار داشت. بنا ها و عبادتگاه هاي عظيمي در آن شهر ساخته شده بود. در كاوشگري هايي كه در مصه صير انجام شده٬ باستان شناسان خرابه هاي سراي اورزانا را از زير خاك در آورده اند و هنر معماري آن شگفت انگيز و عين معماري بناهاي يونان قديم ميباشد. چون قدمت آن سه چهار قرن بيشتر از بناهاي يوناني است لذا تاريخ دانان عقيده دارند كه يوناني ها اين نوع معماري را از اورارتو ياد گرفته و در بناهاي خود به كار برده اند. تخت جمشيد و ساير بنا هاي زمان هخامنشيان نيز كپي از معماري اورارتو - ماننا ميباشد٬ داريوش در كتيبه اش اشاره ميكند كه دكوراسيون٬ معماري و طلاكاري تخت جمشيد را هنرمندان ماد انجام دادند.

سارگون دوم در سال 714 ق . م شهر مصه صير را گرفته و ويران كرد و طبق كتيبه هايش 1 تن طلا٬ 5 تن نقره و ديگر وسايل قيمتي از عبادتگاه خالدي غارت كرد.

آن ثروتي را كه از سراي اورزانا و عبادتگاه خالدي در شهر موساسير به دستم آمد قابل شمارش نبود٬ همه را بر سربازان بيشمارم بار كرده و آنها را مجبور كردم كه آن ثروت عظيم را به خاك آشور ببرند. (دكتر.ر. رئيس نيا٬ آذربايجان در سير تاريخ٬ جلد 1 ص 184 )

در منابع آشوري در باره اين لشكر كشي سارگون دوم ٬ خصوصا در باره فتح و غارت شهر تاريخي اولخو در دامنه كوه كيشپال باستاني٬ يونقاليق داغي امروزي ٬ معلومات زياد٬ نوشتجات و شكل ها باقي مانده است. (پيو تئروفسكي٬ اورارتو٬ ص 47 )

دين اورارتو ها: آنها نيز مثل ساير التصاقي زبانها به خدايان مختلف، الهام گرفته از طبيعت ايمان داشتند. در نتيجه تحقيقات تاريخ دانان٬ 78 تن از خدايان اورارتوها شناسايي شده است٬ خالدي بزرگترين و مهمترين خداي آنها بود و ديگر خدايان از او دستور ميگرفتند. شاهان اورارتو تمام كتيبه هايشان را با نام خالدي شروع كرده اند. ايميش خداي دولت و جنگ بود.

زبان اورارتوها شاخه اي از زبان هوري ها و يك زبان التصاقي و خويشاوند با زبان ماننايي٬ ايلامي٬ سومري و ... بود كه به مرور زمان به زباني مستقل تبديل شده بود. "م . ج . مشكور" عقيده دارد كه اگر در زبان كنوني آذربايجان تحقيق بشود٬ كلمات زيادي باقي مانده از اورارتو ها را پيدا خواهيم كرد. ولي اين مسئله به آن راحتي كه مشكور مي انديشد نيست چونكه زبان كنوني آذربايجان بيشتر تحت تاثير زبان اقوام ايشغوز و اغوز كه بعد ها به آذربايجان آمدند قرار گرفته است. ( "م . ت . ذهتابي"٬ تاريخ ديرين تركان ايران٬ ص 102 )

خط اورارتو ها: تا سده 9 قبل از ميلاد هيروگليف و از آن زمان به بعد از خط ميخي كه سومريان اختراع كرده بودند٬ استفاده ميكردند. آنها فرم و شكل خط ميخي را طوري تغيير داده بودند كه بتوانند صداها و كلمات مخصوص زبان خود را با آن بنويسند. در اوايل حكومتشان به زبان آشوري نيز مينوشتند ولي بعدها فقط به زبان خودشان مينوشتند.

در آذربايجان كنوني اسامي بعضي از شهرها و مكان ها همان اسامي هستند كه اورارتو ها به آن ها داده اند٬ براي مثال: اسم سه نفر از شاهان اورارتو ساردوري بود و هر سه به خاك ماننا لشكر كشي كرده ودر آنجا شهرها و قلعه هايي را ساخته بودند٬ قلعه اي كه در جنوب تاماركيس ( تبريز) براي حفاظت آن ساخته شده بود اسم شاه اورارتو٬ ساردوري٬ بر آن گذاشته شده بود و امروزه آنجا "سرده ري" ناميده ميشود. ( "م . ت . ذهتابي"٬ تاريخ ديرين تركان ايران٬ ص 103 )

در طي سده هاي 9 تا 7 ق . م آذربايجان بارها از طرف آشوري ها و اورارتو مورد حمله قرارگرفت. آشوري ها به جز قتل و غارت كاري ديگر نمي كردند و مردم آذربايجان هميشه در برابر استيلاگري و وحشيت آنان جانانه از سرزمين خود دفاع ميكردند. اورارتو ها بيش از يك قرن بر بخش بزرگي از آذربايجان حكومت كردند و از آنجاييكه هم تبار با مردم آذربايجان بودند و با زباني خويشاوند با زبان آنها صحبت ميكردند لذا هچوقت در آنجا مثل يك اشغالگر و بيگانه عمل نكردند و مردم آذربايجان به آنها به چشم بيگانه نگاه نميكردند. بعضي از شاهان اورارتو خيلي از شاهان محلي در آذربايجان را در مقابل آشوري ها ياري ميكردند. در زمان روساي دوم٬ Aza آزا شاه ماننا٬ در قيامي حكومتي كشته ميشود و روساي اول پسر او اولو سونو Ulu Suno را در رسيدن به حكومت ياري كرد و بعدا آن دو همراه با هيت ها و بابل بر عليه آشور متحد شدند. سارگون دوم شاه آشور براي جلوگيري از اتحاد آنها سريعا وارد عمل شد و در سال 717 ق . م كركميش پايتخت هيت ها را ويران كرد و بعد در سال 714 ق . م به ماننا، اورارتو حمله كرده و شهر هاي بسياري را خراب كرد. سارگون دوم در كتيبه هايش از آباداني بي نظير آذربايجان در آن زمان ابراز شگفتي كرده است. اورارتو ها در پيشرفت و آباداني آذربايجان خيلي تلاش كردند٬ آنها كارهاي بزرگي در شهر سازي٬ كندن قنات و كانالهاي آبياري٬ راه سازي٬ رونق دادن كشاورزي و باغداري٬ درست كردن درياچه هاي مصنوعي ( كئشيش گول يادگاريست از آنها ) و غيره انجام دادند و در تامين رفاه مردم خيلي موفق عمل كردند ("م .ت . ذهتابي"٬ تاريخ ديرين تركان ايران٬ ص 105).

به عقيده تاريخ دانان هنر قنات سازي از ابتكارات اورارتو ها بود و ملت هاي ديگر از آنها ياد گرفتند ( "ريچارد فراي"٬ برگهاي زرين تاريخ ايران).